��ѿ��ý

با سلام و درود فراوان به بهزاد عزیز!
این اولین باریه میام تو وبلاگت قبلا همش تو سایت بودم
امیدوارم یه گوشه چشمی به من نشون بدی خیلی خوشحال میشم.
------------------
در مورد دلنوشته خانوم طاهری باید بگم که :
که شهیدای ما رفتن 20 سال پیش جنگیدن و از کشورشون دفاع کردن و اونایی که شهید شدن اجرشون با خداست.
فرزندانشون هم اجر دنیا رو بردن(استفاده از انواع سهمیه ها ، معافیت سربازی ، حقوق ماهانه از طرف بنیاد شهید و ...) و اینکه بعضی هاشون از پول و حق این ملت دارن زندگیشونو میچرخونن و تونستن به قول خودشون حق مادیشونو بگیرن.
اما افکار و اندیشه های هر فرد رو نمیشه ازش گرفت و هیچ کس همچین حقی رو نداره.
همون طور که آدمای به قول ایشون جردن نشین هیچ وقت به افکار و اندیشه های دیگران اعتراض و بی احترامی نمیکنن آدمایی از این دست هم نمیتونن هیچ اعتراض یا اهانتی بکنن(البته منظورم از اهانت خانوم طاهری نیست ، منظورم بسیجی های تو خیابونه)
----------
یک چیز دیگه هم بگم که ما نباید همیشه افکار یک نسل رو با افکار نسل دیگه مقایسه کنیم چون نسل به نسل افکار عوض میشه و نمیشه که آدم با افکار 25 سال پیش زندگی کنه.
مثل این میمونه که یک نفر بگه زمین گرد نیست بعد بره تو جبحه کشته بشه ، بعد ما به خاطر اینکه این فرد رفته به خاطر ما کشته شده قبول کنیم که زمین گرد نیست در صورتی که میدونیم زمین گرده.
---------------
---------------
بهزاد جون امیدوارم یه گوشه چشمی نشون بدی اگه ندی ناراحت میشم
در ضمن جون من سانسور نکن ، این تن بمیره.

این حرفها برای کسانی هست که با دلالی اسلحه در زمان جنگ به ثروتهای انچنانی دست یافتند.
دلالانی که منافعشان در گرو ادامه جنگ بود .
و تنها ایدئولوژی بود که میتوانست ادامه جنگ را توصیف کند وحالا این خانم با حرفا چه چیزی رومیخواهد ثابت کند مننمیدانم؟

چشم بهزاد جان
من از یاسی و تو و همه ملت رزمنده و رقصنده عذرخواهی می کنم.ببخشید سوئ تفاوت(نه تفاهم)شده بود.
یاسی جان بیا همدیگرو ببوسیم (دهه صورتشو برگردوند اوخ یه سیلیم زد.آخ یکیم با پاش زد جای مربوطه. دهه یاسی تو بروس لی بودیو ما خبر نداشتیم)
شوخی بودآ .من همه رو دوست دارم بخصوص کابوی ها و خانما رو.

بهزاد: این ترجمه یه لوحه هخامنشی بود. بجز قسمت پرانتز، که در اون توبه کننده به قول hidden از زد بازی " مغزش گوزیده" .
بهرحال ممنون ، حال کردیم فرشاد.

با نظر دوستمون یاسر کورونی کاملا موافقم.

بهزاد من رو سانسور نکن که این جواب آقای فرشاد محترم است من اگر گفتم داخل کشوری منظورم برای خرید کتاب بود چون این کتاب به تعداد کمی تو ایران چاپ شده و من خودم نتونستم به راحتی تهییه اش کنم چون فقط یک کتاب فروشی دا شتش و گرنه من نه خارج از کشورم نه غرب زدهام نه حزب اللهی ...فقط یه ایرانی ساده و زردشت از این به بعد هم لطفا رو حرفها و افکارت کمی فکر کن.

بهزاد: فرشاد همه رو حسابی حرص دادی.
یه بار دیگه یاسی رو اذیت کنی خودت می دونی ها. باید یه بلیط سینما و یه بلیط آنتالیا براش بخری و بفرستی. بهش عطر هم بزنی با یه نم اشک.
بدو شروع کن وقت نیست.

درووووووووووووووووووووووووووووووووود
بابا ! بهزاد می گم تو علاوه بر این که بچه باحال و توپی هستی .. انتخابمطلباتم خیلی توپه! . اصلا می گم اینجا رو جم کن یه توپ خونه بزن . کارت میگیره هااااا! ، واسه اول کارم چون سرمایه نداری من بهت یه 3 یا 4 تا توپ پلاستیکی میدم . از این پلاستیکیایی که چند بار پاره شدن. واسه همین هزار لایه ان .. از همونا..
البته چون من آدم خیلی خوب و گلو نازی هستم بهت یه توپ (از اون گت و کنده هاش ) از نوع بسکتبالیش بهت می دم . چون من خودمم بالاخره تریپ بسکتم و ... بالاخره زندگی می کنیم دیگه .... بعد هر وقت تو یه کم کارت گرفت واسه این که بی حساب شیم یه کارخونه توپ بسکتبال سازی به اسمم بزن..!!! چطوره؟؟؟؟

حالا اینا رو ول کن ...
بهزاد داشتم این شعر رو می خوندم و بعد از هونجایی که من خودمم شعر می گم ( شعرامم خیلی خیلی خیلی خیلیقشنگه . اینو دوستام می کن . البته لازم نیست بگن خودم می دونم ) یهو جو گرفت ما رو گفتیم ما هم یه شعر تو این مایه ها بگیم .. نشستم مثلا شعر بگم . کلی به مخم فشار آوردم . . . یه چیزایی رو کاغذ نوشتم . بهد که خوندم . خدا رو شکر کردم که کسی پیشم نیست چون اگه بود خودکشی می کرد .. اخه نمی دونم چرا یه کم سه شده بود . البته یه کما اااا...
بعد چون من نمی خواستم تو این سن قاتل بشمو برم زندونو از این حرفو . کاغذ رو پاره کردم . انداختم دور . بعدش تصمیم گرفتم به همون خوندنه این شعره بسنده کنم..!!! اما تو اگه از این شعرا پیدا کردی بازم بذار تو صفه! چون باعث می شه ما به مخمون یه کم فشار بیاریمو بالاخره از آکبندی در بیاریمش..
پس اگه مطلب جلبی تو این مایه ها بود بذار...
ثواب می کنیاااااا

بهزاد: یه بار دیگه از اول بگو من نفهمیدم!

بهزاد منظورم یاسی بود نه تو اه.

man hale emeil nadaram goftam ke daram dars mikhoonam man az to khahesh karde boodam ba vafa dele ye havadareto shekoondi delshekastanam barat asoon shode hamash tasire zendegi too oonjast bye
بهزاد: هر چه فریاد دارید سر زوبین بزنید.
ببخشید ولی یه روزی تماس حاصل خواهد شد.

بهزاد این آرشه هم شده شبیه کورش ضیابری(یه پسر نوجونه تو وبلاگستان که به همه گیر میداد لینکشو به وبلاگشون اضافه کنن و همه رو شاکی کردو صدا همه در اومد)آرش!!!!!چرا انقدر گیر میدی بچه جان انقدر کنه بازی در نیار اه.
بیچاره بهزاد.
البته منو سننه(چشمک)

یاسی؟؟؟از کجا فهمیدی داخل کشوریا فقط با حرفای این خانم موافقن چرا فکر نمی کنی که شاید خارج از کشورم از این آدما باشن؟
انگار خودت خارج کشوری و فکر می کنی هر کس میره اروپا یا آمریکا روشنکر میشه و فقط داخل ایران حزب اللهی داریم .نخیر عزیز.خیلیا رو دیدم اونور آبنو خیلی بیشتر از این وریا سنگ اینا رو به سینه میزنن.بعدم خودتونو تافته جدا بافته نکن لطفا . جملت توهین آمیز بود.

بهزاد: ببین الان وسط لنگه کفش خوردن از بغل دستیم ( چون خیر سرم تعطیلاتم ) دارم یواشکی اینا رو می خونم و جواب می دم.
تویکی چقدر منو حرص میدی. من نظر خاصی ندادم می دونم همه جا حزب الهی هست و لائیک هم هست بهت برخورد؟ آخیش چه بهتر.

خطاب به اين دوست عزيز شاعر
شما عقيده ي خودتون گفتين ما هم معتقد به آزادي بيان!!!!!
ولي به نظر من كاش از سهميه هاي رنگا رنگي از دانشگاها مي گيريد واين كه ارث همه ي عالم از مردم مي خواهيد و ...
هم مي گفتيد.فكر كنم منصفانه تر بود.اگه پدران شما جنگيدن پدران ما انقلاب به شماها هديه دادند!!!پس از هيچ برتري نسبت به ماها ندارين.حالا بحث اينكه كدومشون حركتش سخت تري انجام داده و بيشتر هزينه داده و
بي منت تره!!!!كاري ندارم و اينكه جاش در وبلاگ زاخار بهزاد نيست.

هر کس عقیده ای دارد و عقیده من همه این ها رو تایید میکنه و من ب خانم طاهری تبریک می گم و به داخل کشوری ها که با این نوشته موافقند توصیه می کنم کتاب :"من آن زنم که..." نوشته "سارا عسگریان رو حتما بخونند(این یک تبلیغ نیست)گرچه این خانم قلم چندان قوی نداره ولی حرف های خوبی رو بیان کرده

دروووووووووووووووووود معلومه کجایی؟
آهای بی وفا دیگه دوستمون نداری؟
نکنه اول مهر شده و داری درس می خونی یا روزه هستسی و نا نداری . کدومش؟

بهزاد: من چون خودم رو مسافر می دونم (مسافر شهر غمی ، غریبی مثل خودمی ..قمیشی خونده) بنابراین روزه به من واجب نیست.
من چند ساعت پیش یه چیزائی نوشتم که تازه آمده به وبلاگ.

بهزاد عزيز
ميدونی که در هر اجتمايی استثنا وجود داره و بچه بسيجی هايی هستند رفتارشون خوب و اون طوری که ما فکر ميکنيم نيست ولي ...
فقط ميخواستم توجهتو را به اين قضيه جلب کنم ونظرتو درباره اون بچه بسيجی بدونم:
((دختر وپسری در پارک نشستن که مشخسه با هم دوست هستن ودر حال صحبت. يه بسيجی مياد سمت پسر واونو با کتک و... به سمت ماشين ميبره))
1.نظرت درباره اون بچه بسيجی چيه؟
2.تو جای پسره باشی اون لهظه چه حسی داري؟(البته ان شاالله که نباشي)
منتظره جوابت هستم
مراقب خودت باش

بهزاد: خودت فکر می کنی که من طرف چه کسی رو میگیرم!! این شعر نشون میده که در خرابات مغان نور خدا می بینم ... بعد گورمو می کنم با خنده می پرم توش.

Bezi جووون کجا داری در میری؟:D منم دیگه به خاطره درسام کم میام تو net!!:) حسش نبود این شعر رو بخونم!!بعدا میخونم میگم!!:D

dige too weblaget nemiam hamishenazaraie mano nadide gerefti

بهزاد: بابا جون وقتی شکایت از این می کنی که چرا شب هفتم بهت زنگ نزدیم و قهر می کنی که بدرد چاپ نمی خوره.
تلفنهای شب هفتم رو من نمی زنم. اسمت بود ولی نشد من نه می دونم چرا و نه مسئولشم ببخشید ولی ما هم سه بار سه هفته از برنامه بهت زنگ زدیم و نبودی
شکایات شخصی درباره روزهفتم و شب هفم به ای میل persian@bbc.co.uk بفرستین

این خانوم چقدر بی ادبه مگه مردم حیوون هستن که قلاده (ازنوع طلاش)بندازن؟
هرکی تیپش غربتی نبود یا لباساش خز و خیل نبود یا از نظافت به دور نبود و صورتش رو اصلاح کرد (طبق گفته ی پیامبر ریش هم باید در حد تعادل باشه)و یادش نرفت که آدمه و از امکانات استفاده کرد بیدرده؟ تفریحاتم دیگه بد شده؟گپ زدنم مسمومیت میاره؟اینا همه یعنی نشانه ی بی دانشی؟ چه طوره ما هم بریم یه جنگی چیزی راه بندازیم یا عضو بسیج و سپاه و... بشیم تا ما هم خوب به نظر بیایم؟و ابته از حقوق و مزایا هم بهره مند شیم و به تفریح مردم ازاری بپردازیم که دیگه وقتی واسه محبت تلفنی وعشق اتوبوسی نداشته باشیم؟!
بهزاد جون مرسی از مطب توهین امیزی که چاپ کردی هر چند قبلا تو یکی از نظرا در باره ی سروش حق توهین رو از بقیه گرفتی!

بهزاد: اوخ اوخ چه می زنه!

دروووووووود بهزاد,چطوری؟
دلم تنگ شده بود واسه اینجا...امیدوارم مرخصی خوش بگذره!
در مورد این شعرم نظری ندارم... فقط فکر می کنم دوره شعار دادن دیگه تموم شده باشه...! ولی در هر حال سپاس از خانم زهرا.
فعلا...

سلام
بهزاد شعر قشنگ و تاثير گذاري بود اما ..
بايد يادمون نره خيلي ها با همين دليل ها مي ريزن تو خيابون و پدر ملتو در مي يارن درسته بايد با قهرمانن جنگي با احترام برخورد بشه ولي نبايد اين احترام اينجوري معني بشه كه ما حق داريم هر كاري بكنيم
يكي از سخنان علي ع مي گم ايشون به يكي از افرادي كه مدعي بود به خاطر خدا در جنگ مصدوم شده و حق بيشتري از بيت المال مي خواست گفته بودن مگر تو براي خدا نجنگيدي واقعيت اينكه كه اگر اين دوستان به خاطر خدا جنگيدن مزدشون پيش خداست و نبايد به هر دليلي به اعتقادات فردي هر فرد كار داشته باشن بهزاد مي خوام يك چيزي بگم كه شايد برق سه فاز بگيرتت
منم يك بچه مذهبيم و مدتهاي زيادي بسيجي خفن بودم اما از بسيج اومدم بيرون وقتي ديدم كه تفكر حاكم بر اين جريان افراطي شده و همينا باعث مي شن خيلي حتي بي دين بشن
من هنوزم مذهبيم اما اعتقاد دارم آدم ها حق دارن آزاد باشن و راهشون خودشون انتخاب كنن ما حق نداريم به هم بي احترامي كنيم اوني كه روسري نداره خوب دوست داشته فكر مي كنم ما بايد از كوته فكر هامون دست برداريم يك جريان برات تعريف مي كنم شايد جالب باشه من چند وقت پيش رفته بودم مكه و مدينه و اين مطلب مال اونجاست قبرستاني بقيع در مدينه شايد به اندازه دو زمين فوتبال كه هنوز م توش مرده ها رو دفن مي كنن مي گين چطور به نظرتو مرده ها تو اين قبرستون برج ساختن نه اشتباه مي كنين چون مسلماني متعصب عربستان كه وهابي مذهبن در داخل قبرها آهك مي ريزن تا در عرض مدت كوتاه مردها كامل از بين بره اين قبرستون كه به دليل افرادي كه در داخلش دفن هستنند مانند چهار امام شيعيان از عرج وقرب بسياري برخورداره براي روحانيان سعودي هيچ ارزشي نداره در عربستان هم مانند ايران گروه فشار مذهبي وجود داره كه خيلي خفن و خشن هستن ماها به شون ميگيم گلاه قرمزي چون دستار قرمز رنگي بر سر دارند روز آخري كه تو مدينه بودم با دوستم صبح ساعت پنج به سرمون زد بريم خاك كردن عرب ها رو تو اين قبرستان ببينيم واي عجب فضايي بود عين فيلم هاي هاليودي من كلي حسرت خوردم چرا به خاطر همين كلاه قرمزي ها نميتونستم دوربين حرفهاي خودمو ببرم تو قبرستون باور كنيد خيلي عجيب بود مرده بدون هيچ احترامي مثل زباله تو قبر انداخته مي شد و كسي هم حق گريه كردن نداشت بندگان خدا بچه هاي طرف نمي تونستن يك دل سير زار بزنن و خودشون خلاص كنن اما از همه جالب تر گروهاي فشار خودمون بودن كه بعضي هاشونم با ما هم سفر بودنو مي گفتن چه مردم آزاريند اما يكي نبود به هشون بگه كه شما هم كه مثل اينها به آزادي افكار اعتقاد نداريد فقط اونا سني و شما شيعه يك بار تو اسانسور هتل زنگ موبايل بچه ها كه اهنگ يك موسيقي لسانجلسي بود زنگ زد نمي دونيد اين گروه فشاري ها به بنده خدا چطوري نگاه مي كردن منم برااينكه حرس اين آقايون در بيارم سعي مي كردم هميشه شلوار لي بپوشم و يك ام پي تري هم گوش مي دادم البته آهنگ هاي سامي يوسفو گوش مي دادم ولي اونا كه نمي دونستن به نظر من هر كسي آزاده هر جوري مي خواهد فكر كنه تا وقتي كه به ديگران صدمه اي نزنه من دوست دارم مسلمان باشم اما به كساي كه مسلمان نيستنند هم احترام مي زارم
در ضمن بهزاد كلك با اين وب لاگت داري مي فهمي بچه ها هر كدوم چبي كارن راستي تو تو سرويس جاسوسي انگليس كار نمي كني
واي بي خيال شوخي كردم

بهزاد: من در شعبه جدید فرهنگی ای به اسم امربه منکرات کار گرفتم.

دروود بهزاد عزیزم...
ببخشید چند روزیه که بی وفا شدم و به وبلاگت سر نزدم! چون سایت آنتی فیلتری که ازش وارد سایت بی بی سی می شدم فیلتر شده!!! و دنبال سایت جدید فیلتر شکن بودم!!!

تو هم که اصلا یادی از ما نمی کنی!!

با خوندن این مقاله واقعا نمی دونم چی باید بگم... فقط سکوت

راستی موزیک بدون کلام که برای خانم انصاری ساختم داره تموم می شه... چه جوری بهت برسونمم؟ داداش بهزاد
مخلصیم
بدروود... منتظرم

BAZ DARIN AB BEH ASIAB AGHAYON MIRIZIN, GHASDE CHASBOUNDAN-E SHOMA BE HICHJA NADARAM AMA SHE-ER-E SHOMA BISHTAR SHABIH-E NEVESHTEHHA-YE SEFARESHI-YE VEZARAT ERSHAD VASAZMAN TABLIGHAT ESLAMI-YE,

بهزاد یه چیز یادم رفت بگم ولی تو روخدا هر دونظرم و چاپ کن.
امیدوارم این خانم و امثال این خانم بخونن.متاسفنه امثال همین خانم هنوز نمیدونن آرمان همون بسیجی ها در شهید شدن و رفتن به جبهه چی بوده. مگر غیر ازآزادی و رهایی بوده ؟یه زمانی دشمن خودشو به ماتحمیل میکرد حالا ماخودمونو و نظرات شخصی خودمونو به هم تحمیل میکنیم تازه توهین هم روش اضافه کردیم.!!!!!!! هنوز که هنوزه میگن ما شهید دادیم جنگیدیم این چه وضعی که جوون ها میان بیرون ؟؟!! اما نمیگن این جوون هم یه انسان که خدا اونو آزاده آفریده تا حالا اسیر دشمن بودیم حالا شدیم اسیر خودمون چرا؟؟من فقط ما جنگیذیم؟!؟!؟ پس به امثال این خانم بگید که برو مطالعه کن و ببین برادر خواهر و مادر پدرت برای چه آرمانی جنگیده!!!!!! یادمون نره احترام به اندیشه دیگران کوچکترین و ابتدایی ترین درس زندگی است .ما که اینقدرمینازیم به فرهنگ غنی خودمون کافی است که یه نظری کوتاه به حدالقل کشورهای مسلمان نه دور اطراف خومون بندازیم که نه تاریخ داشتن نه فرهنگ !!!!ببینید اونها کجان ما کجاییم!!!!تو همین ترکیه دو دوست صمیمی یکی کاملامحجبه هست یکی کاملا باز . ولی احترام به اندیشه های هم میزازن.بخدا بعضی از مسائل و حتی تو تاپ ترین دانشگاهها هم یاد نمیدن !!!

یاسر این قسمتش رو راست میگه که اصلا جدید نیست. این حرفها یه 10/15 سالی هست که موج ارزشهای از دست رفته(از نوع انقلابیش) تو قشر بسیجی هست.مخصوصا تو فیلمهای افرادی مثل ابراهیم حاتمی کیا و رسول ملاقلی پور و کمال تبریزی و چند نفر دیگه همین حرفها رو می زنن .
از این جور شب شعر ها تو دانشکده ها زیاد بر گزار میشه. بهزاد واسه شما اون ور آبیها جدیده ولی واسه ماها نه.حالا نقطه مقابلش شعرایه دخترای جونیه که ادا فروغ رو در میارن مثلا:
سیگارمو دور دستام پیچوندم به صورتش نگاه کردم یاد اولین بوسه
آه ه ه
و حالا چقدر از من دور بود.
������������
و این ک... شر ادامه دارد.

ك:ميشه بگي دقيقا كجاي اين شعر به نظر تو محشر ميومد؟بعضي ها رفتن جنگ براي دفاع از كشورشون،دمشون گرم اجرشون با حسين!اما يه عده انگار حالا طلبكارن.اينا كسايين كه از اولش واسه ريا رفتن جنگيدن.تيپ آدما شايد نشونگر طرز فكرشون باشه اما نمي تونه بگه تو دلشون چي مي گذره.
آ:بعضي ها هم خودشون رو عقل كل مي دونن و از اونجايي كه خيلي هم روشن فكر هستن يه همچين حرفايي رو املانه تلقيمي كنن.اينا طرز فكر يه عده آدمه كه مثل من و شما حق اظهار نظر دارن.كسايي كه رفتن جنگيدن خودشونو طلبكار نمي دونن به نظر من نمي تونن درك كنن اين دنيا رو.مقايسه ش مي كنن با ارزشاي دوران جووني خودشون و مي بينن چقدر بيگانه شدن!بعضي چيزا رو نميشه عوض كرد.يه عمر اينطور زندگي كردن.پذيرش اين خيلي راحت از در افتادن باهاشونه.اينكه فكر مي كنن حق با خودشونه فكريه كه ما هم مي كنيم اما قسمت حرصيش اونجايي كه فكر مي كنن آخر به حرف اونا مي رسيم!!
(از عقل كل منظورم كامي بود قصد توهين به كس ديگه اي رو نداشتم!)

سلام
تو هم آدمه تنوعی باید یه چیز عجیب برای خودت نه ما ها بزاریدیگه.
اولا این شعر نبود بیشتر نثر بود . بعدشم ما ازبس این حرف ها شنیدیم تو این بیست وچند سال خسته شدیم به خدا.
یه 7 سال جنگیدیم بی خود و بی علت حالا ماها چرا باید بعد 20 سال تانانشو بدیم بابا جان ؟
مگه فقط ما جنگیدیم . دنیا 2 بار جنگ جهانی داشته . پس باید بگیم که تکنولوی ممنوع چون جنگ داشتیم ؟!؟1 چون زمانی جنگیدیم.لبنان بعد از اون جنگش دوباره دیسکوهاش فعال شد . مگه اون نچنگید . مگهاونکشته نداد ؟ بابا اونها هم کشور اسلامین ؟؟!؟! چراما شدیم کاسه داغ تر از آش !!!! چون پدر بزرگ ما با خروس بلندمیشدن ما هم باید با خروس بلند شیم؟!؟!؟! حالااگه تو خونه همین افراد برین آخرین تکنولوژیو دارن!! برای ما فقط غرب زدگیه؟ بابا بهخدا گوش هامو پر از این اراجیفه. حدالقل تو این محیط بزار راحت باشیم!!
امیدوارم سانسور نکنی !!

درود بهزاد.خسته نباشي!!بابا تايپيست!
تا اونجايی که اين خانم در مورد جنگ و پدر حرف ميزنه و از فداکارياش ميگه رو قبول دارم.ولی مقايسه با جردن و حال و هوای اين زمان؟؟!زمان عوض ميشه و همينطور مردم زمانه.در ضمن فکرنميکنم دوران جنگ دوران خوبي باشه که آدم حسرتشو بکشه!!!!
ps:حسابی گند زدم.قرار بود خواهرم رو که از ايران اومده و در حسرت کنسرت رو ببرم کنسرت روز جمع�� ولی نميدونم چرامطمئن بودم که يکشنبس!!خلاصه روز جمع�� با دلی آرام و قلبی مطمئن!زنگ زدم ئه سوپر مارکت ايرانئ برای بليت.(ديدي اينجا ايرانيا يه دکه هم که دازن ميگنسوپپر مارکت؟!) يارو گفت خانم کنسرت ئک ساعته شروع شده!حالا کنف شدن ما يه طرف و خبر فاجعه رو به خواهر بزرگه دادن يه طرف وتوضيح برای اونوريا که سفارش عکس داده بودن يه طرف ديگه...
خوشحالم که تو هم هييچي از کنسرت ننوشتئ که داغمون تازه ميشدا!(نکنه تو هم جا موندي؟!...)

بهزاد: اتفاقا برات بگم که من با سینا رفتیم افتتاح یه میخونه. بعدش رفتیم به آخره آخر کنسرت داریوش و اندی رسیدیم. همه داشتن میامدن بیرون. هیچی نشنیدیم.
بعد رفیتم هتلشون دیدیم که یه جشن عروسیه و داریوش و اندی اگر هم اونجا باشن لابلای مهمونا گم شدن.
بعد فهمیدیم که تلفن سینا گم شده.
بعد فهمیدیم که ساعت 3 صبحه.
بعد فهمیدیم که من ساعت 4 باید فرودگاه باشم که برم تعطیلات.
بعد ، بعدی هم نداره.

فقط میتونم بگم خیلی قشنگ نوشته بودی ...
از دردی نهان گفتی که دونستنش سنگ رو هم خورد میکنه ...

بی نظرم

به نظر من واقعيت امروز ايران رو به تصوير كشيده اما اين كه بهزاد چرا چنين چيزي رو پست كرده؟ ازعجايبه! حتمأ يه منظوري تو كاره
يادت باشه وقتي ديدمت در موردش صحبت كنيم.

بهزاد: آقا بگو کی و کجا که من بگم: الفرار!
مسلم من منظور داشتم.
می خوام برم تو ذهن و زندگی بچه های بسیجی و ... این بچه ها خیلی با اونچیزی که ما فکر می کنیم فرق دارن.
حالا چه فرقی وقتی که دیدمت بهت میگم.

این شعر بود؟!

ولی با همه این حرفا ، من واسه اون بابا خیلی احترام غائلم ، خیلی ...
جنگ بی دلیل بود ، قبول . ( بعد از آزادی خرمشهر را میگم ) ولی اون بابا بی دلیل نمی رفت جبهه . میخوام بگم اون خیلی آدم بود . من خم میشم و خاک کف پوتینش را میبوسم ...

هیچ جای دنیا با قهرمان های جنگشون مثل ما رفتار نمی کنند ، هیچ جا !

يه نفر ديكه هم يه مقاله مثل اين نوشته بود چند ماه پيش تو يه مجله خوندم اسم طرف پژمان قاسمي بود

اولا که اینا شعر نبود . همچین حرف های جدیدی هم نبود ، راستش خیلی هم کلیشه ای شده اینجور نوشتن ...تومدل خودش هم کار ضعیفی بود .
و در مورد اون بابای خیالی : صد البته دمش گرم که رفته واسه مملکتش جنگیده ، شیمیایی شده ، شهید شده ... ، حالا 20 گذشته ، این آقا پسری هم که زیر ابروش را بر میداره ، پاش بیافته همون بابا میشه با همون شجاعت . منتها خوبیش به اینه که فهمیده با " فقط جنگیدن " چیزی درست نمیشه !
زهرا جان این بچه ها همون بچه ها هستند ، گیرم که خاکریزشون فرق کرده ( اون روز روی مین میخوابیدند ، امروز رو کیبورد ! ، اینکه بهتره ) . اون روز آهنگران تو بورس بود ، امروز زد با زی و هیچکس .
دختر خانم تقویمت را بکش جلو . الان سال 1385 هستیم ، قرن 21 .

بهزاد: اینقدر حرص نخور بابا. حرفهای تکراریه اگه من و تو بگیم ولی زهرا از اونور خطه .
برای همین حرفهاش بنظر من جدیده.

درووووووووود

خيلي باحال بوددمت گرم

چند تاانتقاد هم از خودت دارم.
نگاه کن بهزاد وبلاگ یه رسانه شخصی هست.این کاری که می کنی و بعضی از نظرات رو قسمتیشون رو واسه بلند بودن یا اینکه خسته کننده است یا...حذف می کنی به نظر من اصلا درست نیست.می فهمم که بعضی از نظرت ممکنه که بودار باشه و واسه تو و موقعیتت تو بی بی سی خوب نباشه یا واسه شائن!! بی بی سی. خوب اونا رو می گذریم ولی خیلی های دیگه رو بیخود تیکه پاره می کنی.در نظر داشته باش اینجا یه وبلاگ هست و اونایی که نظر می دن قرار نیست کوتاه یا هر چی تو دوست داری بگن .هر چند اینجا ماله خودته و هر کاری دوست داری میتونی انجام بدی ولی منم این نظر رو حق خودم می دونم.
2-بعدش چرا دادن ایمیل رو اجباری کردی شاید یکی مثل من نخواد بده این کار تو وبلاگستان اجباری نیست که.
3-یکی بهت گفت که مطالبت بیشتر مال 22 23 سال به پایین هست راست میگه بابا من خودم 26 هستم ولی بعضی از مطالبت خیلی تینیجری هستن. دیگه نه اینکه پیر مردیش کنی ولی یه زره بیشتر به ماها هم حال بدی بد نیست .مثلا اون مصاحبت رو با شهرام اوهام دوست داشتم ولی مثلا بیشتر ازشون بپرس چه موسیقی گوش می کنن نظرشون نسبت به فلان خواننده جدی(یعنی کار دورست مثلا) چیه و چه فیلمایی می بینن و... یعنی آدمایی که بجز بنیامین و شاد مهر 4 تا جریان موسیقی خوب رو هم دنبال میکنن.آقا لوب کلام کلشون پوک نباشه ویه چیزی سرشون بشه.
البته بخش فان و بنیامین وامثال اونم جای خودش محترمه ولی خلاصه...
آقا به خودا من خیلی کم حرفم ولی اینا روی دلم مونده بود .امیدوارم فکر نکنی از اون تریپ دماغ سر بالا ها هستم نه.
آخیییییی راحت شدم.
یه پارچ آب بوخورم دهنم خشک شد.

بهزاد: من وسط خوندن نظرت چیپس تموم شد.
آقا نظراتت خیلی خوبه ممنون.

راستش اصلا خوشم نیومد .خیلی خام و شعاری است.مثلا شعر معترض هست ولی به نظر من بیشتر ارزشی است .
ازجنبه مضمونی که شبیه فیلمهای حاتمی کیا است از جنبه ساختاری ... خوب به درد یه بچه حزب اللهی دبیرستانی می خوره.
لطفا سانور نکن بهزاد.

بهزاد: با اجازه ایت فقط سینه سانسور و یادت بنویسی . نگی من قیچیش کردم

درود بهزاد جان 0
نمیدونم چی بگم
من چندین و چند بار این مقاله رو خوندم ، خیلی فکر کردم تا جایی که سردرد گرفتم . من نه پولدارم نه بی پول یه آدم هستم مثل بقیه آدما نه بیشتر و نه کمتر . اما باید بگم چرا فکر میکنیم کسایی که سوار ماشین آخرین مدل میشن یا به وضع ظاهرشون زیادی میرسن دل ندارند ؟؟؟ چرا ؟چرا نباید به همدیگه احترام بزاریم ؟؟ چرا ؟ میدونم که اون آدم مایه دار تیفوسی یا تن تنی دل داره اون هم گاهی دلش میخواد بره سر قبر کشته شده های جنگ ( شهدا ) اونم دلش میخواد گاهی زار زار گریه کنه واسه خودش واسه کشورش و واسه جوونای شهیدشده میهنش .
آره خیلی ها اینجوری فکر میکنند . دارم به این فکر میکنم که زمانی که بمب و موشک توی سر مردم بیچاره فرود میومد کجا بودن بچه های .... که الان جلوی مردم رو توی خیابون میگیرند ؟؟؟؟ آیا اون موقع وجود خارجی داشتن ؟؟؟ واقعا کجا بودن ؟
خانم طاهری دوست محترم بهتر نیست همه دست به دست هم بدیم و سعی کنیم با اتحاد همدیگه کشورمون رو بسازیم ؟؟؟ شما که از همه بیشتر مدها و مارکها رو میشناسید ، بهتر نیست بیاید و مقاله ای رو بنویسید که با اون مقاله کمک کنید که شکاف بین جوونا کمتر بشه ؟؟ به نظر شما پولدارها شهید ندادند ؟؟؟؟ جونای گلشون یا پدرای مهربونشون شیمیایی نشدن ؟؟ اسیر نشدند ؟؟؟ مفقود نشدند ؟؟؟یه سری به جردن بزنید واسمای کوچه ها و خیابوناش رو بهتر ببینید ، یه سری به شهرک ایثار توی همون جردن بزنید چون اونجا همون آدمایی که شما بهشون میگین تیفوسی و تن تنی زیاد پیدا میشه ، خیلی زیاد . ازشون بپرسید پدراشون چیکاره بودن و ....
اونا هم بنوبه خودشون واسه وطن جون دادند و عدهای هم فرصت طلب پیدا شدند که از فرصت استفاده کردن و بارشون رو تو زمان جنگ بستن اما این آدم ها رو هم من میشناسم و هم شما و هم تمام ما ، غیر اینه ؟
یاد شهیدای وطن یاد فداکاریهاشون،یاد زیر تانک رفتناشون ، یاد اسارتشون ، یاد آزاد شدنشون ، یاد جون دادنشون ، یاد مادراو پدرای بی پسر شده ، یاد همسرای بی شوهر و یاد فرزندای بی پدر شده و یاد تمام اون دوران .... جنگ هنوز تو دل تک تک ایرانیها زنده است و همه ما هنوز با آثار جنگ درگیریم .
یاد عزیزای از دست رفتمون گرامی
بهزاد جان معذرت که ایندفعه نوشتنم کلی با دفعات قبلی فرق میکرد .
کامران
[~_~]

بهزاد از ایران دور بودنت کار دستت داد! 27 ساله که عین همین نوشته ها رو-که فقط کمی پس و پیش بهش میدن نویسنده های مختلف- توی روزنامه کیهان و رسالت میخونیم!نمیدونم منظورت چیه از چاپ این ولی اینو میدونم که برات تازگی داشت و پشت پرده رو ندیدی.همه ی اینها از یه ذهن شست و شو شده جاری شده-لازم نیست اینو ثابت کنم خودت اشاره کردی-.یه چند تا از این نوشته ها چاپ کنی مامورین امنیتی دیگه باهات کار ندارن! (از کسی ایراد نگرفتم.ولی باید پشت پرده رو هم دی.سیاست بازی کثیفیه).بنا بر اقتضا ء قرن بیست و یک و برای دست یافتن به تمدن اینهایی که در مقاله بالا کوبیده شده یه ارزش حساب میشه.درسته 40 سال به بالا-پدر مادرهای ایرانی و در اینجا بهزاد!- نمیخوان به آسوونی عوض کنن طرز فکرشون رو ولی جوونها-شست و شو داددنشون بسیار سخت شده.برای همین 1-کسانی که مقاله اینچنینی مینویسند یا قبولش دارند کم هستند 2-بچه ها و والدین حرف هم رو نمیفهمن!

در این نوشته مغلته شده و همه چی رو سیاه دیده و برای اونهایی که آشنا نیستن با مسایل درباره مظاهر تمدن قضاوت نادرست کرده.مثلاً سینما رو کوبیده در حالی که سینمای ما سینمای جنگه! به اینترنت اشاره میکنه و میگه هیچ یک از پنجره ها رو به دانش باز نمیشوند(خیلی خنده داره)-ولی بدون همچین طرز فکری بی بی سی پرشین رو فیلتر کرده!-(بی بی سی انگلیسی همیشه بازه چون میدونن کسی نه انگلیسی میدونه نه سواد استفاده از اینترنت).

یه چندتا جک ته خنده :
امروز کسی گل دوزی نمیکنه گیتار میزنن بجاش!
-بیدار شدن با صدای خروس!
کودکان ماهواره نگاه نکنند!
ولی در کل درک میکنم نویسنده رو و به عقیده اش احترام میزارم. خوش باشی.

بهزاد: فقط اینکه من الان خیلی بیشتر تو ایرانم تا زمانی که تو سه راه ضرابخانه تهران زندگی می کردم.
بخاطر نوع کارم خیلی چشمم باز شده. ( نمی دونم چرا این زرا رو زدم ببخشید).
فقط من خیلی با بچه هائی که از اونور خطن و پاشونو می زارن این ور مرز حال می کنم.
حرفهام الان جفنگه چون نوشته هاتو جوئیده جوئیده خوندم چون حواسم پرت دختر بقل دستیمه.
بعدا ( دو روز دیگه با دقت همه نظرها رو می خونم).

آخ بازم ببخشید این رو چاپ نکن
یک کتاب خفن تر از فرهنگ لغات مخفی چاپ شده ...

بهزاد این شعر بود؟ من که چیزی نفهمیدم.

راستی یک سوال ؟
تو این هفته اصلا بی بی سی نیستی ؟ یعنی نمیری رادیو؟

بهزاد: چرا چ��ارشنب�� اینجورا می رم سرخلا.

بهزاد این نمونه ی یکی از بچه هاییه که درست بین خط دیروز و امروز گیر کرده ... نمی دونه ماله اونور باید باشه یا دل به دریا بزنه بیاد اینور ...
زهرا درود بهت ... اگه یک روزی بفهمم طغیانت رو در یک شعر واسه یک آهنگ رپ خلاصه کردی اصلن تعجب نمی کنم ... دمت گرم