ѿý

وبلاگ روز هفتم

ترس صحنه

بهزاد بلور 17/10/2006, 07:25 PM

این یه هفته ای دو بار رفتم رو منبر! یعنی صحنه.
ترس صحنه گر بجنبد .... سر به رسوائی زند
(تو این عکس بنظر میاد که دارم فرمان الهی صادر میکنم،ولی واقعیت اینکه استخونام داره جرق جوروق میکنه)
243.JPG










یه شب جلوی 700 نفر یه شب جلوی 200 نفر.
یه بار جلوی بچه های شلوغ ، یه بار جلوی تماشاچیای مبهوت!
از قبل دلم تاپ و توپ می زد.
به خودم می گفتم که بابا 16 ساله که پای میکروفن بودی ترس نداره!
ولی ای دل غافل داره و چه جورم داره!

یکشنب شب و حول شدن.
19.jpg










یکشنب شب تو cafe de Paris لندن، کلی برای خودم تیپ زدم که برم زیر چراغ صحنه.
درسالن که باز شد، دیگه همه چی ریخت به هم.

ای بخشکی شانس

دم در مامان باباموراه نمی دادن. رفتم اونا رو بیارم خودمم راه ندادن!
بعدش نیما بهنود (طراح لباس) با چمدون لباساش رسید.وقتی لباسها رو چوب رخت گذاشت، فهمیدیم که مدیریت سالن اجازه فروش نمی ده.
( بخاطر این برنامه دو روز زودتر از آمریکا اومده بود لندن)
مردم که ریختن توو ( 750 نفر اومدن 200 دم در، جا نبود ) بعد تلفنا شروع شد که " سف طولانیه و ما رو بیار توو" !
دیگه وقت رفتن رو صحنه، اعصابم خورده خاکه شیر، شده بود. می خواستم هفتاد سال سیاه رو صحنه نرم.
البته آهو(وبلاگمون) و خواهرش رو دیدم و کلی لاو دادن. اما فایده نداشت، اصلا حالش نبود ، صحنه اصلا منو صدا نمیزد! من داشتم شلوارمو خیس می کردم.( فکر کنم خیسم شد)

171006_bez3.jpg

از قبل چند خطی رو برای خودم حفظ کرده بودم اما به درد عمه ام می خورد!
آخه وقتی آدم می ره رو صحنه، مردم ( سکوتشون ،نگاهشون ، شلوغیشون) ممکنه همه نقشه ها رو نقش برآب کنن.

و همین هم شد.
تا پریدم و تو میکروفن گفتم : دروووووووود، ... یه دفه دیدم صدای خودمو از بلند گو نمی شنوم! این یه دفه زد توو ذوقم و دیگه از اون به بعد همه چیز خراب شد. حرفهای کلی و بی ربط ، معرفی خواننده ها پوچ و خالی شد.
مخصوصا که من یه چیزی می گفتم، خواننده یه کار دیگه می کرد!
بعد هم که راه افتادم اینقدر تند حرف زدم که هیشکی نفهمید من چی می گم.
خلاصه فهمیدم که حتی کارم از گوینده های جفنگی که تو کنسرتها می رن رو صحنه، بدتره!

لندن رفت زیر زمین ، بهزاد رفت زیرخاک

IMG_0352.JPG
چارشنب شب دیگه برنامه بدتر بود. هم خودم جزو برنامه گذارها بودم ( غیر انتفاعی) هم باید می رفتم رو صحنه درباره اهمیت نهضت زیرزمینی ایرانی ور ور می کردم.

باز قبل از صحنه، اعصابم ترکید.
گروه ها تو ترافیک گیر کردن و دیر اومدن سرصدا برداری.
بابام کمردرد گرفت، افتاد خونه....
لیست و نیگا کردم دیدیم که صد نفر بیشتر از گنجایش سالن رزرو کردن. نگران که حالا دم در شلوغ می شه!
زنگ زدم به یه عده که نیاین جا نیست!
ازم دلخور شدن، هنوزم دارن بهم زنگ می زنن.
بعد که مردم اومدن، سالن شد مثه سگ گر! خلوت و بی بخار!
هی ما صبر کردیم ، نیومدن. منم هی دلم قیلی ویلی می رفت که برم رو صحنه چی می شه!

اینا تماشاچین یا مجسمه؟!
iran_heritage006.jpg










پریدم رو صحنه، شروع کردم شکلک درآوردن و معرفی گروه ها. ولی سوزن می نداختی از کسی صدا در نمی اومد ( اصطلاح اشتباهی بود)
بدتر از همه صدای پچ پچ مردم بود که وسط کلماتم می شنفتم

IMG_0328.jpg

و اصلا به حرفهای من گوش نمی دادن.
خلاصه گروه آبجیزرفت رو صحنه و بعدش نیما و بعدش زدبازی و منم بتدریج ترسم ریخت.
ولی فهمیدم که خیلی برای صحنه خامم و بیشتر از اینها باید برم رو صحنه قربدم.

نتیج

بی خود نیست که توو شوهای تلویزیون یه مجلس گرم کن دارن که قبل از شروع برنامه به مردم یاد می ده که کجا بخندن کجا دست بزنن. حتی شده اجباری. اینجوری مجری به محض شنیدن اولین تشویق ( چه خنده چه دست) به وجد میاد و میرینه به خودش، البته از خوشحالی.

نتیج دوم

تو تاجیکستان جلوی 1500 نفر که فارسی مدل ایرانی رو به سختی متوجه می شدن حرف زدم و مشکلی پیش نیومد، تو افغانستان شهر کابل رفتم برای 300 نفر برنامه زنده اجرا کردم، مردم خندیدن و حال کردن.
حالا اینجا لندن، چرا اینجوری شد؟
کوزه گر از کوزه شکسته آب میخوره ، یعنی من تو هر جائی گوینده ام تو اینجا دسته بیلم.

171006_bez1.jpg
این عکس پشت صحنه سالن
cafe de paris کار " بچه های قرطی لندن"
اونجا 6 تا خواننده رو معرفی کردم و 200 گرم لاغرشدم.


عکس خوبا(قرمزا) از زوبینه عکس بدا (آبیا) از فربده!

توجه تو جه

آدرس مستقیم این وبلاگ www.bbc.co.uk/blogs/r7 یا www.behzadbolour.comهستش.


روز هفتم






| بی بی سی مسئول محتوای وبسايت های ديگر نيست

اظارنظراارسال اظهار نظر

  • 1.
  • 25/10/2006, 05:02 PM,
  • کامران :

سلام بهزاد جان اگه میشه مصاحبه هایی که از خواننده ها رو میگیری فایل صوتی شو برامون بزار برای دانلود .

بهزاد: بی بی سی این اجازه رو نداره. چون وارد جریان کپی رایت جهانی می شه.

در مورد اين نظر شکايت کنيد

شكايت, دادخواهى

نام و نشانی ايميل ضروری است

ضروری است
ضروری است (نشان داده نمی شود)
  • 2.
  • 22/10/2006, 08:40 PM,
  • عباس :

بهزاد عزيز دروووووووووووووود!

من يک افغانم، تاچهارده سال قبل در ايران مهاجر بودم و آنجا برنامه هايت را گوش ميدادم.بعدا افغانستان آمدم و مشکلات بعد از سالهای 1990 را که خودت بهتر ميداني...
اوايل که به افغانستان آمده بودم چند بار برنامه هايت با مشکل و با پارازيت زياد شنيدم،و چون خوب گرفته نميتوانستم آهسته آهسته فراموشش کردم.در اين سالهای اخير که برنامه های بی بی سی روی موج اف ام پخش ميشود همه اش برنامه های افغانی است،بجز یک ساعتی خبر های جام جهان نما.
اينترنت و کامپيوتر را هم که خودت ميدانی در اين اواخر اينجا مد !! شده و ما به آن کم کم دسترسی پيدا کرديم و امروز بعد از گذشت چهارده سال متوجه آرم برنامه های تو شدم و بعد از مرور چند تا از شاهکار هايت به اينجا رسيدم، و ميخواهم بگويم که اين ضربان قلب روی صحنه تمام شدنی نيست و بی خيال آن به کارت ادامه بده.
موفق باشی
(امروز احساس ميکنم حد اقل چهارده سال جوانتر شدم)
هميشه جوان باشی.بدرووووووووود.

در مورد اين نظر شکايت کنيد

شكايت, دادخواهى

نام و نشانی ايميل ضروری است

ضروری است
ضروری است (نشان داده نمی شود)
  • 3.
  • 21/10/2006, 09:27 AM,
  • الهه :

بهزاد منیه دوسالی هست که برنامتو گوش نکردم ولی به سایتت هفتهای دوبار سرمیزنم ازاین هم خیلی خوشحالم که سر صحنه خراب کردی هه هه هه
منالان دانشگاهم وهمه یبچه ها تو کتابخونه هستن ومن اینجا ببین چقدر خوبم خوب دیگه برم چون دارن اینجا رو تعطیل میکنن bye

در مورد اين نظر شکايت کنيد

شكايت, دادخواهى

نام و نشانی ايميل ضروری است

ضروری است
ضروری است (نشان داده نمی شود)
  • 4.
  • 20/10/2006, 11:13 PM,
  • faisal :

درووووووووووود بهزاذ عزیز
باید بگم واقعا باورم نمی شه که تو نتونی روی صحنه خوب اجرا کنی. اصلا با عقل جوور در نمیاد. ولی مطمئنم که هر جوری اجرا کردی ، بهترین اجرا بوده و هیچکی مثل تو نمی تونسته اونطوری اجرا کنه.

بهزاد: قربون غیرتت. اون چیزی که تو ذهنم بود و اون چیزی که اتفاق افتاد از هم فاصله داشت.
مشکلم این بود. ولی کلا بدک نبودم.

در مورد اين نظر شکايت کنيد

شكايت, دادخواهى

نام و نشانی ايميل ضروری است

ضروری است
ضروری است (نشان داده نمی شود)
  • 5.
  • 20/10/2006, 10:51 AM,
  • :

دروووووووووووود بهزاد جون منظورم از مامی کردن پوشک گذاشتن واسه بچه ها بود.به نظرت واسه ما کفاف می ده؟

در مورد اين نظر شکايت کنيد

شكايت, دادخواهى

نام و نشانی ايميل ضروری است

ضروری است
ضروری است (نشان داده نمی شود)
  • 6.
  • 19/10/2006, 12:39 AM,
  • :

سلام بهزاد عزیزم خوبی چیگر؟ اقا من می دونم که شادمهر گفته تا 6ماه دیگه که البوم بیاد بیرون با کسی مصاحبه نمی کنم خوب عزیزم تو که دوستش هستی یه زنگ بهش بزن ببن حالش خوبه یا نه داره چکار می کنه این ویدیو های البوم پاپ کرن که راوی درست کرده کی می یاد بیرون (بی تو-اونه اونه)جانه هر کی دوست داری بهش زنگ بزن بپرس دمت گرم خیلی اقایی راستی تو نظر قبلی من بهم پول تو جیبی دادی گفتی رو تو کوچه فوتبال ولی پولش کن بود یه خورده بشتر بده دعات کنیم دمت گرم.ولی جدا از شوخی مثل شادمهر دوست دارم وبهت احترام می ذارم امیدوارم روزی تو ایران ببنمت ورادی روز هفتمو تو ایران بزنی بابای (ماچ)

بهزاد: یاسر قربونت برم من دو بار با شادمهر تلفنی حرف زدم هر دفعه هم حداکثر یه دقیقه شد.
اصلا حوصله نداشت و حال نداد. دیگه سراغش نمی رم. ببخشید چون انگل بازی می شه و سواستفاده از تلفن شخصیشون.
گفتش که داره کارهای آلبوم بعد رو درست می کنه و ویدیوها هم تا دو ماه آینده میاد بیرون.
با نوامیدیا مشکل داره و این شاید باعث تعویق تو بیرون اومدن کار شده.

در مورد اين نظر شکايت کنيد

شكايت, دادخواهى

نام و نشانی ايميل ضروری است

ضروری است
ضروری است (نشان داده نمی شود)
  • 7.
  • 18/10/2006, 11:35 PM,
  • :

چرت نگو بهزاد . مثل همیشه داری خودتو لوس می کنی .... مطمئنم اجرات حرف نداشته اون شب ،از عکس ها میشه فهمید .

در مورد اين نظر شکايت کنيد

شكايت, دادخواهى

نام و نشانی ايميل ضروری است

ضروری است
ضروری است (نشان داده نمی شود)
  • 8.
  • 18/10/2006, 10:00 PM,
  • :

درووود
بهزاد جان، متن طناز، من رو یاد یکی از برنامه هامون کرد که دو سال پیش عید فطر اجرا کردیم! دوزاده قطعه موزیک نیو ایج رو از آهنگسازای جهان اجرا کردیم!!! ( یکم کلاس بزارم! بی بی سیه دیگه!!! ) با ارکستر 12 نفره! همه چیز خوب ولی مجری نداشتیم!!! آخرشم صدا بردار اومد ما رو معرفی کرد! ولی بنظر من معرفی و مجری برای کنسرت نیاز نیست!!! همه چیز باید تو آفیش و بروشور نوشته بشه!!! گروه بیان اجرا کنن و با ملت حرف بزنن و برن!!! همین! مگه نه!!؟؟
مخلصیم و بدروود

بهزاد : نه بابا مجری حرفه ای می تونه خیلی به جریان کمک کنه . می تونه یخ بین مردم و هنرمند رو بشکنه.
کی حالا حوصله داره بروشور بخونه.
یه گوینده می تونه باز یادآوری کنه که چی می شه و چه انتظاری داشته باشن.
برای هنرمند خچالتی هم خوبه.

در مورد اين نظر شکايت کنيد

شكايت, دادخواهى

نام و نشانی ايميل ضروری است

ضروری است
ضروری است (نشان داده نمی شود)
  • 9.
  • 18/10/2006, 06:19 PM,
  • طناز :

بهزاااد بدبخت شدم, موسسه محترمه کل تستای منو W (سفید,نزده!) گرفته!!!! :((
ایرانه دیگه چی کارش کنیم...
تو بگی رو صحنه هول شدی بقیه دیگه چی بگن؟!
من خودم شاهد بودم تو چند تا از کنسرت ها(البته ایرانی)یه نفرو از تو خیابون پیدا کردن آوردن که خواننده ها رو معرفی کنه!
تازه یه بار یه دخترو به جای یه خواننده ترک قالب کردن که حالا بماند...
نمیدونی چه هوای باحالی شده اینجا...
صدا یادت نره!
فعلا ;)

بهزاد: خوب شد گفتی امشب ( اخرای شب صدا رو می زارم).

در مورد اين نظر شکايت کنيد

شكايت, دادخواهى

نام و نشانی ايميل ضروری است

ضروری است
ضروری است (نشان داده نمی شود)
  • 10.
  • 18/10/2006, 01:11 PM,
  • :

دروود
بهزاد جان به وبلاگ ما دیگه سر نمیزنی!!؟؟؟
آریا میل پرید!!! خوش حال می شم به این وبلاگم سربزنی!!! مرسی بدروود

در مورد اين نظر شکايت کنيد

شكايت, دادخواهى

نام و نشانی ايميل ضروری است

ضروری است
ضروری است (نشان داده نمی شود)
  • 11.
  • 18/10/2006, 12:40 PM,
  • :

دروووووووووووود

چطوری بهزاد عزیزم؟
خوبی
سرما خوردگیت بهتر شده؟
بابا مهربون چرا اینقدر خود خوری می کنی؟
از قدیم گفتن :
کار نیکو کردن از پر کردن است.
خوب تو هم که به گفته خودت تا حالا زیاد بالا منبر نرفتی.
مطمئن باش دفعه های بعد بهتر هستی و خودت هم از اجرای خودت حال می کنی.(بابا بمب روحیه!!!)
حالا هم به جا اینکه هی بشینی غصه بخوری و از غصه حالت بد بشه و مریض بشی. پاشو یه کم تمرین کن و ببین نقطه ضعف های کارت کجا بوده.
اگر چه من اطمینان دارم که کار تو بیسته.و مشکلات به وجود اومده به خاطر شرایط تحمیل شده به تو بوده.

در مورد اين نظر شکايت کنيد

شكايت, دادخواهى

نام و نشانی ايميل ضروری است

ضروری است
ضروری است (نشان داده نمی شود)
  • 12.
  • 18/10/2006, 12:40 PM,
  • Giti :

خدا وکیلی با این رفیقمون موافقم. می دونم بچه هایی که تو ایرانند الان شاکی میشن (خودم هم دو سال پیش می شدم!) . ولی واقعا این پارتی ها و برنامه ها تو اینجا اصلا با ایران قابل مقایسه نیست. الکل سفید و آبلیمو و شکر و گیتار شکسته کمبودش درلندن شدیدا احساس میشه.

در مورد اين نظر شکايت کنيد

شكايت, دادخواهى

نام و نشانی ايميل ضروری است

ضروری است
ضروری است (نشان داده نمی شود)
  • 13.
  • 18/10/2006, 12:37 PM,
  • فرن :

والا چی بگم...............
اولین باری که رفتم رو صحنه واسه دف بود با یک گروه که کلی تمرین کرده بودیم ...قرار بود بعد از همنوازی هر کدوم یک تک نوازی هم داشته باشیم ولی ...ولی ..ولی .. تمام اون چیزایی رو که تمرین کرده بودم یادم رفت و یه چیز دیگه شش و هشت واسه خودم زدم :)
پس این حس جو زدگی رو صحنه همه گیره .. :))

در مورد اين نظر شکايت کنيد

شكايت, دادخواهى

نام و نشانی ايميل ضروری است

ضروری است
ضروری است (نشان داده نمی شود)
  • 14.
  • 18/10/2006, 12:19 PM,
  • :

درووووووووووووووووود

بهزادی منم موقع امتحان دادن باید به زور از توی دستشویی بکشنم بیرون. و این مساله تو کنکور خیلی عذابم می داد بچه ها میخواستن من و مامی کنن. این برای تو هم پیشنهاد خوبیه نظرت چیه؟

بهزاد: منظورت و از منو مامی کنن نفهمیدم.
ولی یکی از نماینده های مجلس بریتانیا که خیلی هم محافظه کار و شیرین زبون بود می گفتش که وقتی می ره سخنرانی دلهره داره و جیش!
ولی اصلا به توالت سر نمی زنه و معتقده که با مثانه پر باید رفت رو منبر.

در مورد اين نظر شکايت کنيد

شكايت, دادخواهى

نام و نشانی ايميل ضروری است

ضروری است
ضروری است (نشان داده نمی شود)
  • 15.
  • 18/10/2006, 12:01 PM,
  • :

ُسلام بهزاد ..خوب پیش آمده پیش میاد پیش بینی نمیشه کرد....
میام پیشت بهزاد بازم
..اسیرتم

بهزاد: آره ننه اینا همه تجربه می شه.


در مورد اين نظر شکايت کنيد

شكايت, دادخواهى

نام و نشانی ايميل ضروری است

ضروری است
ضروری است (نشان داده نمی شود)
  • 16.
  • 18/10/2006, 10:21 AM,
  • پریماه :

من مطمئن نیستم اینا که گفتی (درباره ی اجرات) درست باشه
چون تو درباره ی پستات هم از این حرفا زدی اما واقعیت چیز دیگه ای بوده انگاری معمولا از خودت ناراضی هستی یه وقت به خودت اسیب نرسونی!

در مورد اين نظر شکايت کنيد

شكايت, دادخواهى

نام و نشانی ايميل ضروری است

ضروری است
ضروری است (نشان داده نمی شود)
  • 17.
  • 18/10/2006, 10:13 AM,
  • امين :

سلام
بهزاد الام بايد يك گزارش اقتصادي خفن بنويسم دير شده اما مطلبت باحال بود حيف اومد خاطره خودمو نگم
من اولين دفعه كه رفتم پشت ميكروفون جلو ملت واي عجب بلايي سرم اومد دهنم انگار چفت شده بود نمي تونستم حرف بزنم حرفا نصفه مي اومد بيرون تازه متنم نوشته بودم ولي اينقدر چرتو پرت گفتم و هول كردم كه همه گفتن اين كيه تا يك هفته تو لك بودماخه اون موقع ها خيلي خجالتي بودم اما الان ديگه مشكلم حل شده ديگه از متنم استفاده نمي كنم پرو شدم به قول خواهرم پروووووووووووووو

در مورد اين نظر شکايت کنيد

شكايت, دادخواهى

نام و نشانی ايميل ضروری است

ضروری است
ضروری است (نشان داده نمی شود)
  • 18.
  • 18/10/2006, 09:59 AM,
  • :

بهزاد،اینقد حساس نباش،یکم اعتماد به نفس داشته باش...به قول خودت 16 ساله که.....
به نظر من ایرئنیای ساکن اروپا خیلی از لس آنجلسیا زدن جلو...علی گیتور و آرش و کامرون کارتیو ولاله و......اوونا واقعا موسیقی رو بلدن اما اینجور آدما کم تو لس آنجلس پیدا میشه،باهام موافقی؟
راستی من یه بلاگ انگلیسی دارم،خوشحال میشم اگه بیای و ببینی....

در مورد اين نظر شکايت کنيد

شكايت, دادخواهى

نام و نشانی ايميل ضروری است

ضروری است
ضروری است (نشان داده نمی شود)
  • 19.
  • 18/10/2006, 09:52 AM,
  • .نميدونم آهو :

درودد به برادر کامران و پسر خاله علی پرشين:

بهزاد عالی بود کامران.يعنی من چون دوران بحرانی نوجونی و جواديمو باش گذروندم کلی ذوق مرگ شده بودم که ديدمش!حيف که يادم رفته بود اسفند بريزم تو جيبام که اونجادود کنم واسش ولی به جاش دماغ خيليا رو سوزوندمو دود کردم به نيت اسفند...در ضمن بر خلاف شخصيت آروم و مديتيشنيم!کلی هم جيغ بنفش زدم.بعضيا هم يه جوری نگا ميکردن ينی اين جلف بازيا چيه!آخه من و خواهره فقط صدامون بلند بود!!!ولی به نظر من که حرف نداشت.نميدونم حالا من قوه تخيليم قويه؟يا تاثير ويسکی مخلوط با شامپاين بوده؟يا من آدم قانعی هستم؟يا همه موارد فوق؟؟...

علی پرشين: چه فرقی ميکنه؟ايران,بلاد کفار يا دارقوزاباد؟ما همه در يک دهکده جهانی زندگی ميکنيم!دلت بزرگ باشه رفيق..

در مورد اين نظر شکايت کنيد

شكايت, دادخواهى

نام و نشانی ايميل ضروری است

ضروری است
ضروری است (نشان داده نمی شود)
  • 20.
  • 18/10/2006, 09:23 AM,
  • آهو :

اولا:درووود

دوما:اختيار دارين لاو از خودتونه(به قول شاعر:لاو از خود درخته)

ثالثا:از اين به بعد برنامه هارو بذار توی يه رستوران بين راه افغانستان و تاجيکستان که هر چی با معرفته بريزن اونجا و يخشونو پاره کنن واست وقتی ميری رو ميز(رستورانه .نميشه بگم صحنه)چون هر دو ملت با معرفتن ديگه للاااووو تو للاااو ميشه....

رابعا:من اون شب بت نگفتم چون زير زبونی دم دستم نبود و ترسيدم به صحنه نرسی و سکته رو بزني. ولی حالا ميگم که تو صف که بوديم و تو اومدی ننه بابا رو ببري(ما هم مث اين هولا اولی بوديم)دو تا دختر پشت ما بودن يهو يکيشون گفت:اين ديگه کيه با اين کلاه مکزيکيش!!آقا ما رو بگی خين جلو چشامونو گرفت.خواهرمون با نفرت گفت:اين بهزاد که توی bbc.دختره بلا به نسبت چش سفيدم گفت:اگه اين توbbc,bbc کجا ميره؟و هر هر خنده کريهی سر دادن.ما ديگه قاطی کرديمو خواستيم قمه رو دراريم بزنيم وسط فرقمون(آخه مااهل گيس و گيس کشی در ملع عام نيستيم)که خواهره پادرميونی کرد....
خامسا و آخرا!:اگه صحنه مثل سگ گره بي خيال.تو مثل کفتار بخند!خون خودتو کثيف نکن.اينا سليقه ندارن.آره بابا...

در مورد اين نظر شکايت کنيد

شكايت, دادخواهى

نام و نشانی ايميل ضروری است

ضروری است
ضروری است (نشان داده نمی شود)
  • 21.
  • 18/10/2006, 09:17 AM,
  • علی :

منم پشت میکروفون خیلی راحتم چون از حرکات ظاهری زیادی خیلی ترس دارم... اگر حتی خطایی هم نکنم ، چون همش باید مراقبه خودم باشم خیلی سخته ... ولی توی رادیو نه اصلن اینطور نیستش ... احساس صمیمیتش خیلی زیاده واسه همین دوسش دارم

در مورد اين نظر شکايت کنيد

شكايت, دادخواهى

نام و نشانی ايميل ضروری است

ضروری است
ضروری است (نشان داده نمی شود)
  • 22.
  • 18/10/2006, 08:34 AM,
  • mania :

I didn"t get what was this event ?
for what and when ?
any way
the most ımportant is that you had become so handsome .
goode shoma luck
بهزاد:تو پسته " لندن میره زیرزمین" و "میراث ایران میره زیرزمین" هر دو جشن رو توضیح دادم.

در مورد اين نظر شکايت کنيد

شكايت, دادخواهى

نام و نشانی ايميل ضروری است

ضروری است
ضروری است (نشان داده نمی شود)
  • 23.
  • 18/10/2006, 08:30 AM,
  • کامران :

درووودد :
جالب بود من فکر نمیکردم که ترس و اضطراب سراغ تو هم میاد . اما مهم ین بود که همه راضی برگشتن خونه و تو هم کارت رو بدرستی انجام دادی . باید از آهو پرسید که تو چیکار کردی اونشب .
آهو جان بهزاد ترکوند یا نه ؟
(^_*)

بهزاد: آهو در جواب: بهزاد نترکوند ، خودش ترکید.

در مورد اين نظر شکايت کنيد

شكايت, دادخواهى

نام و نشانی ايميل ضروری است

ضروری است
ضروری است (نشان داده نمی شود)
  • 24.
  • 18/10/2006, 07:49 AM,
  • هانا :

منم 2 سال پیش همایش شیمی بود مقالم اول شده بود باید میرفتم ارائه میدادم جلو 300-400 نفر!از یه هفته قبلش همینجور به خودم فحش میدادم که مرض داشتی مقاله بنویسی.... اولش که اسممو خوندن که برم واسه ارائه همه دست زدن هول شدم!ولی یه 5 دقیقه ای که حرف زدم اروم شدم...
قبلا چندبار رو صحنه رفته بودم...کلاس 5 ابتدایی که بودم تئاتر بازی کردم.تو استان اول شد!تئاتر او می اید.خانم حاتم...

بهزاد: تو یه فیلم جنگی سروانه به سربازه گفت: آمدم اول حمله می کنه بعد جراتشو پیدا میکنه.

در مورد اين نظر شکايت کنيد

شكايت, دادخواهى

نام و نشانی ايميل ضروری است

ضروری است
ضروری است (نشان داده نمی شود)
  • 25.
  • 18/10/2006, 06:51 AM,
  • علی پرشین :

بهزاد جون.
اشکالی نداره.
باید تمرین کنی دیگه.
من تقریباً می دونم چه حسیه وقتی که آدم میره روی صحنه و کلی چشم زل زدن به آدم.
آدم به هرجا نگاه می کنه ... دارن نگاش می کنن.
یه تجربه کوچولو داشتم.
بعدشم اینکه اینقدر به خودت تشر نزن.
من شرط می بندم که اگه من میومدم جای تو به قشنگی تو نمی تونستم اجرا کنم.
مشکل اینه که خودت رو دست کم گرفتی.
تو با این تفاسیر اگه بهترین اجرا رو هم داشته باشی باز هم راضی نخواهی بود!
بی خیال پسر
ریلکس باش
با خودت حال کن .. با زندگیت .. موقعیت اجتماعیت و دوستانی که دوستت دارند
مثل من و آهو
راستی چرا من همش فکر می کردم که آهو ایرانه؟

بهزاد: فکر می کنی آهو ایرانیه به دو دلیل 1- هیچوقت جوابتو نمی ده 2-دائما نظر می ده.
من به هر کی تو لندن شو داره گفتم منو دعوت کنن برم رو صحنه که این نقص فنیم تعمیر بشه.

در مورد اين نظر شکايت کنيد

شكايت, دادخواهى

نام و نشانی ايميل ضروری است

ضروری است
ضروری است (نشان داده نمی شود)
  • 26.
  • 18/10/2006, 06:23 AM,
  • :

درووود

بهزاد جان... آقا اتفاق پیش میاد! منم می خواهم یه خاطره بگم و خودم رو قاطی کنم! با اجازه...

اولین باری که می خواستم موسیقی اجرا کنم، توی یک جشن در هلال احمر بود! که 300 نفر جمعیت داشت، من ویلن می زدم، وقتی مجری اسم ما رو صدا زد بچه های بیان بالا؛ اولین نفر من بودم سن ، سه تا پله داشت، من پام رو پله آخری گیر کردو روی صحنه سکندری خوردم با ویلن!!! مردم متعجب که این خرس کنده! دلقکه یا نوازنده!!!!!!!!!

پیش میاد! واقعانم دست خود آدم نیست! بهترین پیز قرص اعصاب!!!!!

راسی اونجایی که گفتی خودمو خیس کردم یاد دوست فلانم افتادم!!!! که بعضی موفق در مواقع خواص میگه... ( ایوای... آخ! یچی ازم رفت!!! ) و من کلی می خندم!!!

پسری دیگه خودتو خیس نکنیا... می گم جوجوه بیاد!!!

بهزاد: راستش من خودمو خیس نمی کنم ولی فوری جیشم می گیره یا که فشار جامدات می ره بالا.
اولین باری که من رفتم رو صحنه برای اجرای تتاتر شهر قصه تو لندن بود.
من میمون بودم. پرده که برای اولین بار داشت میرفت کنار. من تقریبا چشام سیاهی رفت.
بعد دیدم دوچرخه ای که اول کار باید سوارش بشم رو صحنه تکیه خورده به پرده که داره میره کنار.
آقا این پرده رفت کنار و دوچرخه پرت شد وسط جمعیت.
منم اون قسمتو از وسط صحنه دویدم اونور. انگار نه انگار که دوچرخه ای در کار بوده.
شدیدا هم جامدات فشارم میداد.

در مورد اين نظر شکايت کنيد

شكايت, دادخواهى

نام و نشانی ايميل ضروری است

ضروری است
ضروری است (نشان داده نمی شود)
  • 27.
  • 18/10/2006, 06:02 AM,
  • shahriar :

اي بابا هاجي اين حرفا چيه بهرحال از قديمل ايام گفتن شكست پله پيروزيه(حافظا حافظا...) اينشالاه تا باشه از اين برنامها... من خودم آقا 6 ماه انگليس زندگي کردم اصلا متنفرم جونه تو از انگليس ولي عزيز يجوري اين جريانا رو تعريف ميکني هوس کردم بيام انگليس زندگي کنم باز... LOL بهر حال آقا خيلي مخلصيم دمت قيييز...!!

بهزاد: شکست پل پیروزیه و میکروفن برای من حکم دسته بیل.

در مورد اين نظر شکايت کنيد

شكايت, دادخواهى

نام و نشانی ايميل ضروری است

ضروری است
ضروری است (نشان داده نمی شود)
  • 28.
  • 18/10/2006, 05:41 AM,
  • :

بي حرف

بهزاد: اینم خودش حرفیه!

در مورد اين نظر شکايت کنيد

شكايت, دادخواهى

نام و نشانی ايميل ضروری است

ضروری است
ضروری است (نشان داده نمی شود)
  • 29.
  • 18/10/2006, 04:35 AM,
  • :

دروود بهزاد جون
مطلبی که نوشته بودی خيلی جالب بود از قديم گفتند practice make it perfect.يعنی کار نيکو کردن ازپر کردن است.
کاش که صدای خودت را از کنسرت بزاری تا ما هم بشنويم صدای بهزاد هل شده را.

بهزاد: راست می گی ها دارمش می زارم که ببینیم آبروم چطوری رفت.

در مورد اين نظر شکايت کنيد

شكايت, دادخواهى

نام و نشانی ايميل ضروری است

ضروری است
ضروری است (نشان داده نمی شود)
  • 30.
  • 18/10/2006, 01:00 AM,
  • سراج :

بهزاد این یک شنب تو آمستردام می بینیمت دیگه؟

بهزاد: آمستردام حرف نداره .... حمله .
این بزرگترین حرکت زیرزمینی ایرانیه.
دم شعله گرم.

در مورد اين نظر شکايت کنيد

شكايت, دادخواهى

نام و نشانی ايميل ضروری است

ضروری است
ضروری است (نشان داده نمی شود)

ارسال اظهار نظر

نام و نشانی ايميل ضروری است

اظهارنظرها پس از تاييد شدن توسط نويسنده وبلاگ در صفحه درج خواهد شد. اظهار نظرها ممکن است ويرايش شود.

ضروری است
ضروری است (نشان داده نمی شود)
نشانی ايميل شما تنها در اختيار بی بی سی است. ممکن است در مورد مطالبی که در اين ايميل مطرح شده، با شما تماس بگيريم. برای کسب اطلاعات بيشتر در اين زمينه، سياست بی بی سی درباره اطلاعات شخصی افراد را بخوانيد

بی بی سی مسئول محتوای وبسايت های ديگر نيست