امشب شنب است ( خوب به درک!)
4/11/2006, 10:31 PM
نعشمو از تو تخت کشیدم بیرون و انداختم تو حموم.
بعد از کلی هن و هن. ساعت شیش ( دیگه تاریک ظلمات شده بود) از خونه زدم بیرون.
چون الان تیپ راک مده، یه شالگردن سه متری باریک انداختم گردنم که تا زیر زانوم کش اومده.
لندن سرد شده. اومدم یه فیلم دیدم که خیلی ضایع بود. درباره یه جوون دانشگاهی بود که می خواد تو مسابقه هوش شرکت کننه و وسطای کارعاشق آدمای اشتباه می شه و شکست می خوره.
آخرشو ندیدم اومدم بیرون .. با اجازه شراب سفید و اسفناج و سالاد و کیک شکلاتی ( داغ).
بهمراه دوست دخترم که تو عکس با نور آبی مشخصه.
موقع شام فهمیدم که گارسون خوشگل رستوران که کلی با هام خوش و بش کرد، دوست پسر داره! شرمنده شدم که مثه همه مردا تا یکی روی خوش بهم نشون میده فک می کنم خاطرخوامه! چقدر آخه خرم؟ اونم خر حشری!!
لندن بوی دود میده
امشب شب آتیش بازیه سالیانه است.توو هوای لندن یه مه رقیقه توام با بوی دوده.
بیرون که تو کوچه های مرکز شهر راه می رفتم این بوی سوختگی و دود به دماغم خورد.
خیابونا ساعت یازده هنوز شلوغ و راه بندونه. هوی دهن در میاد ( هوا خیلی سرد شده).
چقدر تو این هوا بوسیدن حال میده. حیف!
تو خیابونای پر از قهوه خونه و می خونه لندن ( پسکوچه های سوهو) مردم لول می زنن.
سراشون تو کتهاشونه و چند تا چند تا راه می رن. یه سری دختر با مینی ژوپ و رکابی دیدم.
دخترای انگلیسی معروفن ممکنه برف از آسمون بیاد ولی قرو فرشون سرجاشه.
منم گیج و ویچ و نیمه خواب ( چون شرابه نساخت) وسطشون قاطی شده بودم.
سکس شاپ
سوهو پر از سکس شاپه ( مغازه هائی که مجله و اشیا جنسی می فروشه). رفتم تو یکیشون.
به خودم گفتم اگه یه آشنا منو ببینه چی می شه؟
به خودم گفتم که " خوب می شه، چون پول همرام ندارم ، پولشو می ده".
اصلا از اینکارم خجالت نخواهم کشید و اگه کسی مته به خشخاش بزاره برنامه شب ششم بعدی رو از یکی از این مغازه ها بطور زنده پخش میکنم.
اینجا زن و مرد هر دو می رن سکس شاپ، بیشتر برای خنده و کرکر.
خلاصه بعد از یک کمی پلکیدن تو مغازه و ورق زدن مجله ها، یه خمیازه کشیدم.
فهمیدم که ازبس چشممون اینجا این چیزا رو دیده، دیگه حال نمیده. برم خونه بهتره.
شب بخیر همفری بوگارت
سر راه تو مغازه ها رو سرک می کشیدم. جای مغازه قبلی یکی از دوستام که لباسای مردونه قرطی می فروخت الان یه سلمونی بازشده ، خیلی حیف شد.
حالا پائین تر یه مغازه باز کرده ( اسمش بابکه و عادت بدش خوردن ناخنه ( اگه بفهمه اینو نوشتم می کشتم)).
سرراه مترو که بودم رسیدم به مغازه پوستر و یادگاریهای کمیاب!
اونجا پشت در مجسمه همفری بوگارت با کت شلوار سفید تاکسیدو بودش. همون لباسی که تو فیلم کازابلانکا پوشیده.
یاد بعد از انقلاب افتادم که همه فیلمها قدغن شده بود و فیلمی هم ساخته نمی شد.
سینماها فیلمهای سیاه و سفید تخمی روسی نشون می دادن و تک و توک فیلمهای دهه چهل هالیوود.
همفری بودگارت اونموقع برای ما برد پیتbrad pitt بود.
موهامونو با پارافین ( از داروخانه می خریدیم) روغن مالی می کردیم و سیبیل قیتونی ( حتما دیکتم غلطه) می زاشتیمو، با شلوارهای لوله تفنگی و پیرهنای گشاد دل از دخترای دبیرستان بقلیممون می بردیم.
الان لابد همه شون بچه های 15 ساله و بیست ساله دارن.
فقط من تو یخچال تازه موندن ! یخچال سکس شاپو، کوچه های شلوغ و حق انتخاب!
این جمله های آخر الان منطقی بنظر میاد ولی نمیدونم که فردا صبح از نوشتنشون پشیمون می شم یا نه؟
فعلا برم کپه مرگمو بزارم که فردا قراره برای مصاحبه با منصور و ابی حسابی علاف شم.
توجه تو جه
آدرس مستقیم این وبلاگ www.bbc.co.uk/blogs/r7 یا www.behzadbolour.com هستش.
| بی بی سی مسئول محتوای وبسايت های ديگر نيست
اظارنظراارسال اظهار نظر
salam behzad toronto omadi be man sar bezan
در مورد اين نظر شکايت کنيد
ايول آقا نوشته هات منو ياد فيلم راننده تاکسيTaxi Driver مارتين اسکرسیزی Martin Scorseseانداخت حتماً ديدي فيلمشو نه؟
بهزاد : باعث افتخاره. فیلم خیلی جالب و عجیبیه.
البته به گرد اون فیلم هم نمیرسه ولی مرسی.
در مورد اين نظر شکايت کنيد
اتفاقا به نظرم تو خیلی هم زن لازمی.ایشالا گیرت بیاد!!!!
در مورد اين نظر شکايت کنيد
درووووووووووووووووووود بهزادی دوست دختر خیلی خوشکلی داری. الان راحتی و با همه هستی.کاری که خیلی ها نمی تونن انجام بدن.هنوز خیلی وقت داری که دو تا نی نی دنبالت راه بیفتن بگن:ددی ددی (هه هه فکر کن)فعلا به خیابون گردی ادامه بده.بدرووددد
در مورد اين نظر شکايت کنيد
سلام بهزاد جان
آره عزیزم بهتره این جا هم بذاری تا ما بتونیم گوش بدیم و از مصاحبه هایی که شما انجام میدید لذت ببریم
ممنون میشم ازت اگه این کارو بکنی
دوست دارم بووووووووس
در مورد اين نظر شکايت کنيد
سلام بهذاد جان سوال داشتم می خواستم جواب کامل بدی ؟؟
می خواستم ببینم این مصاحبه هایی که از خواننده ها می کنی فایل صوتی اون رو توی این جا میذاری یا نه مصاحبه با امید چی شود ؟ و این که ممنون از کارت نوشتن کارت درسته؟ آخه من تازه این وبلاگه بی بی سی رو پیدا کردم
دوست دارم
بهزاد: چرا صدا رو می زاریم ولی روی خود سایته بی بی سی نه روی وبلاگ.
شاید بهتر اینجا هم بزاریم.
در مورد اين نظر شکايت کنيد
راستی یه چیزی نمیدونم اینو دیدی یا نه ولی اینم چندتا گروهه رپ هستش توی تهران.ایناhttps://links.zendehrood.com/Surfer.aspx?URL=http%3a%2f%2fwww.persianblog.com%2fposts%2f%3fweblog%3dkelash.persianblog.com%26postid%3d5608249 رو ببین خودت
در مورد اين نظر شکايت کنيد
من حالا میرم به بابک میگم در موردش چی نوشتی تا بکشتت/.....هه ههه هه(من به خونت تشنه ام بهزادددددددددد)هووووو
(حال میکنیااااا)
بهزاد: ووی ی ی ترسیدم.
در مورد اين نظر شکايت کنيد
سلام خيلی رديف نوشتی کلی حال کردم(راستی حتما يه کلاس املا برو
در مورد اين نظر شکايت کنيد
در ضمن این بنیامین 40 تا تعجب زده ! شمردنتم گوزیده D: خودم میام زنت میشم غمت نباشه !!!
در مورد اين نظر شکايت کنيد
سلام بهزاد جان خوبی
بهزاد جون هر کی دوست داری خبر از شادمهر بزار
بابا تو پاک شادمهر رو یادت رفته ها :)
مرسی
بای
در مورد اين نظر شکايت کنيد
الان رسیدم خونه ( ساعت هشته )
رفتم یه رستوران هرچی بخوای یک قرونه (all u can eat ) قرمه سبزی و فسنوجون و لازانیا و رولت گوشت و سالاد الویه رو با هم قاطی کردم خوردم ! بعدش با یکی از بچه ها رفتیم قلیون کشی ( دو تا داف هم نمی دونم چرا دنبال خودمون راه انداختیم الکی )
بعد من قرار مصاحبه داشتم تو یه کافه ! بازم بخور بخور کردم و یه جا درست توی حساس ترین بخش مصاحبه گلاسمو هرت کشیدم و بدبختانه صداش ضبط شد ( ای لعنت به این شانس ...یری )
تو سالمی بهزاد ؟
در مورد اين نظر شکايت کنيد
چه جلب:D کاشکی عکس خودتم میزاشتی با شال گردن خوشگلتِ:D
بهزاد: والا خوشگل چه عرض کنم ولی عجیب حتما. دوربینم همرام نبود یعنی که تو قفسه سرکارم قفله و کلیدشو پیدا نمی کنم.
در مورد اين نظر شکايت کنيد
آقا بهزاد ميشه برنامه کنسرتها را چند هفته قبل بگی که ما بتونيم از ایرلند بياييم. متاسفانه برگزارکنندگان کنسرتها در اینترنت تبليغ نميکنن و ما اینجا خيلی دير مثلا چند روز مونده به کنسرت متوجه ميشيم که يه خواننده تو لندن کنسرت داره. ميشه لطف کنی اگه سايتی هست به ما معرفی کنی البته ميدونم احتمالا اونها برنامه ها رو در مغازه های ایرانی تبليغ ميکنند ولی متاسفانه اینجا اصلا مغازه ایرانی نيست. من سايت پرژن ولی دات کام را ميشناسم اگه سايت کاملتری ميشناسی ممنون ميشم اگه لينک بدی. به اميد اینکه زودتر دم به تله بدی و با يه اديتور ازدواج کنی که هم قبل از اینکه بپوسی سروسامون بگيری و هم اینکه املات خوب بشه
بهزاد: ببین از الان بدون که کنسرت مهرشاد و شهاب تیام روز 19 نوامبر
در ministry of sound لندن برگزار می شه و تا ساعت 3 صیح بزن و بکوبه. یه سایتی هست به اسم jahesh.co.uk که همه کنسرتها رو با پوستراشون داره.
در مورد اين نظر شکايت کنيد
دروووووووود
خوب برا خودت حال می کنی ها؟
نوشته های این دفه ات آدم رو یاد نوشته های جللال آل احمد و صادق هدایت و از این قماش نویسنده ها می ندازه.
خیلی با حال بود.
در مورد اين نظر شکايت کنيد
ای خوب نوشتی ...
در مورد اين نظر شکايت کنيد
خوش كه ميگذره ؟
حالتون چيطورس ؟
يك كمي خودتو تحويل بگير ، يعني چي تن و بلند كردم و اينا !
بهزاد: هیچوقت نگفتم تن و بلند کردم. گفتم: نعشمو بلند کردم!
در مورد اين نظر شکايت کنيد
درود .خوبی مو قشنگ؟
پس عکسای اتيش بازی کو؟
ديشب ترقه ای مواد محترقه ای چيزی در نکردي؟
بهزاد:خوشبختانه دیشب اون موادی که می گی اصلا به تورم نخورد. گویا امسال سخت گیری زیاد بوده . چون پارسال اینقدر فشفشه و ترقه ترکوندن که هر بار سرمو میزاشتم رو بالشت یه انفجار اتمی تو تختم می شد.
در مورد اين نظر شکايت کنيد
تو فقط اینجوری نیستی!!! آقا! همه مردا اینجورین مخصوصا از نوع ایرانیش...
راسی یه چیزی که ربطی به این جریان نداره!!!! این روزا غروبا به آسمون نیگا کردی چقدر قشنگه!!! آفتاب و ابر و...
وای... واقعا زیباست همه چیزو از یاد آدم می بره!!! منظورم و که فهمیدی!!!
هه هه هه...
ای ول به این خیابون گردی مردونت!!! ولی من یاد اول فیلمهای!!! اهم اهم!!!
افتادم!!!! که بیخودی پرسه می زنن و دنبال!!! فلان!!! لول
آقا موفق باشی برای مصاحبه!!!!
بهزاد: 38 تا علامت تعجب، ولی فقط ماها نیستیما
دخترا هم همینن، فقط ما پرروئیم اونا مخفین.
در مورد اين نظر شکايت کنيد
دروود بهزاد جان :
اول میرم سر غذا این کاسه توش سرلاک نبود ؟؟ آخه مثل سرلاکه (^_*)
بعدش هم میریم سکس شاپ ، چیا اون تو هست ؟ توضیح بده بدونیم (O-O)
از اون وسایل داخلش و سایزاش هم یه گزارش بدی بدک نیست و انواع مختلفش (^_^)
در کل گزارش خوبی بود دمت گرم .
ای کاش علی اونجا بود و گزارش توپی تهیه میکرد .
بهزاد: اتفاقا می خوام برم دمه یکیشونو ببینم که بزاره از توش عکس بگیرم.
(راستی حساب منو از بقیه بچه های بی بی سی جدا کنینا).
توی اینجاها مخلوطیه از کتابفروشی و اسباب بازی فروشی. بخدا همین شکلیه.
یه گوشه ایش هم لباس فروشیه!
فقط از نزدیک که نگاه می کنی گوشی میاد دستت.
اسباب بازیهاش هم همونجوری رنگیه.
بعضی هاشون هم تلویزیون دارن و فیلم سوپر نشون می دن که تحریک شی و بری فیلم بخری.
ولی بازم می گم اینجا دختر و پسر قاطی می رن .
حتی بعضی وقتها دسته های دختر برای کررکرر
حمله می کنن به سکسشاپا.
در مورد اين نظر شکايت کنيد
من حالم بده ...
بهزاد: نشاسته جات بیشتر بخور و شکمتو گرم نگه دار. اینو دکتر سارا که تو برنامه روزهفتمه پیشنهاد می کنه.
ولی اگه علتش چیز دیگه ایه... دیگه فکر کنم دخترای این وبلاگ باید دلداریت بدن و باهات حرف بزنن.
یا که پسرا یه توجهی نشون بدن!
در مورد اين نظر شکايت کنيد
بابا بهزاد بکش بيرون از اين رپ ديگه حالمون به هم خورد
بهزاد: چه ربطی به این پست وبلاگ داشت من نفهمیدم!
بابا دو سال پیش عشق راک بودم. بعدش عشقه پاپ.
هر سبکی که شروع به حرکت کنه و حرف تازه ای بزنه... سرسپرده اش می شم. ( بیست سال پیش هم موسیقی سنتی حرف نداشت)
در مورد اين نظر شکايت کنيد
های بهزاد
خوبی
این آتیش بازی به چه مناسبت بود ؟
تو مصاحبت موفق باشی ...به ابی بگوو تو کلیپ های جدیدت از دخترای خوشگل تری می تونی استفاده کنی ولی خوب چند تا از آهنگاشششش خیلی خوبه....:)
بهزاد: جریان آتیش بازی اینه که چند صد سال پیش مردی به اسم guy folks بر ضد پارلمان توطئه می کنه. اون موقع اختلافات مذهبی ریشه این حرکتها بوده. تمام زیرزمین پارلمان انگلیس رو پر بشکه های باروت می کنه.
ولی در آخرین لحظه مچش باز می شه.
پدرشو درمیارن.
حالا هم 4 نوامبر که دیشب بود.به یاد سرکوب توطئه آتیش بازی می کنن و یه عروسک با کهنه می سازن و آتیش می زنن.
در مورد اين نظر شکايت کنيد
با اینکه توی این متن که نوشتی بیشتر از 20 تا غلط املایی داری، اما من یکی که عاشقتم!
بهزاد: خاک برسرم آخه تند تند می نویسم و برنمی گردم بخونمش. بنیامین هم 38 غلط علامتی داره!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
در مورد اين نظر شکايت کنيد