بچه های خانقاه و صندلی کلیسا
30/09/2006, 10:21 AM
امشب قراره که برم دیدن کنسرت عرفانی ، بمناسبت روزجهانی مولانا با و از نوع " تنبور و تبله و دبل بیس ( نوع ویالنسل که باهاش ریتم می زنن)" می خوایم کله بکوبیم headbang بزنیم ولی با صدای دف!
جائی که می ریم کلیسای نزدیک پارلمان لندنه . . جای نقلی و خوشگلیه.
محمدرضا شجریان هم اونجا کنسرت داده بوده از پاتوقای جدید بچه های اصالت پرسته ( دوستدا موسیقی سنتی).
جالبه که من سالهاست که از این جور جاها نرفتم.
می رم که ببینم چقدر تماشاچیاش و هنرمنداش عوض شدن!
حالا چرا خیلی ساله ؟
سن 16 سالگی رفتم تو کار سه تار و استادم جلال ذوالفنون بود که تو میدون فوضیه تو خونه قدیمی خودش کلاس داشت.
یادمه شبیه انسانهای نخستین بود ولی کاری کرد که تا 15 سال بعدش زندگیم از این رو به اون رو شد.
وقتی که ازتهران فراری شدم به لندن، سه تار و دف و تنبور به دست توو مهمونی عید و جشن و
جلسه شعری نبود که من نباشم.
آهنگ می ساختم و می زدم. بعد یه شرکت موسیقی رو خرکردم که کاستمو بده بیرون.
کاست " میش" چون فروردینیم و این علامت برجمه.
ولی از وقتی که رفتم تو دنیای موسیقی پاپ ( بخاطر کار با بی بی سی) دیگه مغزم گوزیده و بلکل با این چیزا حال نمی کنم.
حس شعرها و صدای موسیقی اش از ارتفاع دو متری به بالاست و بنظرم می اومد دیگه مال این کوچه ها و زندگی روزمره نیست. برای گریز حال می ده ولی نه برای ستیز!!
ولی امشب می رم به جنگش.
جنگ ریش با ریش
تنها علتی هم می رم اینه که داوود بچه باحالیه.هم شاد و شنگوله وهم همه اون چیزهائیه که من آرزو می کردم اگه تنبورزن می موندم ، بهش برسم.
تارش یه جور جدید مکتب تبریزه و تنبورش از خانقاهه و کار امشبش مکتب لندنه.
پارتی عرفانی تو لندن ، چقدر جاتون خالی بود
داوود رو آخرین بار تو یه مهمونی توو جنوب لندن دیدم. با تار ش اومده بود.
اینقدر باحال زد و کیف کردیم که دیگه ضبط صوت و آهنگهای اندی و منصور و مرتضوی اش خاموش شد و
با داوود دسته جمعی خوندیم و رقصیدیم.
البته بدون شک رقص عرفانی و از نوع با صوابش.
امشب با سینا که عکاس 18 ساله است و دو هفته است آشنا شدیم (از زمان پارتی قفل و کلید)
می ریم شکارلحظه صدا ضبط کنیم و عکس بگیریم بعدشم یه پارتیه انگلیسی دعوتم از اونجا هم گزارش میزنیم.
توجه تو جه
آدرس مستقیم این وبلاگ www.bbc.co.uk/blogs/r7 یا www.behzadbolour.comهستش.
| بی بی سی مسئول محتوای وبسايت های ديگر نيست
اظارنظراارسال اظهار نظر
اقای بهزاد سلام وخسته نباشید.
اگه شما اقای سیاوش قمیشی رو دیدید ازشون سوال کنید که البوم خانوم فیروزه {که خودشون ساخته}کی بیرون میاد خیلی خیلی ممنون.
در مورد اين نظر شکايت کنيد
دروووووووووووووووود
قربون هر چی بچه ی با مرامه .مرسی کامران جون از شکلکت چون موهام خیلی بلنده پس این می شه نادر
(^ _^)// .اما موهای اون ورم رو بلد نبودم بسازم.نیکو جون امید وارم تو هم به ارزوت برسی ولی بدون وقتی به یه چیز رسیدی خدا یه چیز دیگه رو ازت می گیره.به بقیه ی بر و بچ
هم سپاس و بدروووود دلم واستون تنگ می شه.
بهزاد: این نامه " لاو" داره.
در مورد اين نظر شکايت کنيد
درود
من اينجا خواستم برم دف ياد بگيرم،يارو گفت اول بايد ضرب ياد بگيري!!! :(
راست ميگه بهزاد؟؟؟؟راست ميگه؟؟؟ها؟د بگو؟؟بگوو خلاصم کن؟.......
بهزاد: اگه اون یارو دوستم علی بوده که راست گفته! ولی اگه غریبه است، باس بگم که اصلا زر زده. البته اگه تنبک بلد باشی بهتر می تونی دف بزنی ولی الزامی نیست. من خودم تنبک اصلا بلد نبودم و لی دف می زدم مثل فرفره. اوخ اوخ فکر کنم علی بوده ؟ بفهمه !
در مورد اين نظر شکايت کنيد
بابا تو دیگه کی هستی ( با صدای بلند و 2 مرتبه )
گفته بودی سنتی کار کردم ... اما نه در این حد ! ایول ل ل ل ل ل ل ل ل ل ل
به افتخار عمو بهزاد خودم ، یک دست مرتب ...
بهزاد: .... و یه لنگه کفش هم پرت شد! این استاد ذوالفنون بود!
در مورد اين نظر شکايت کنيد
اتفاقا توی پاریس هم به مناسبت روز جهانی مولانا یک گروه باله تاتر از ایران رفته بودن ... یک نمایش موزون ( اصطلاح امروزیه باله) به کارگردانی حسین مسافر آستانه و طراحی باله ی آقای نادر رجب پور اجرا کردن. شاهرخ گلستان کارشناس هنری بی بی سی در پاریس گزارش داده ازشو با عوامل اجرا صحبت کردن.
پس از بازگشت گروه از پاریس به تهران ، اجراهاش تویه تالار وحدت ( رودکی) تهران هم شروع میشه ... دم بچه های حوزه فرهنگی و هنری خیلی گرم...
بهزاد: مرسی از علی این قسمت نظرخواهی در اصل روزنامه باحالی شده. بهتر از وبلاگه.
در مورد اين نظر شکايت کنيد
سلام بهزاد گل دمت گرم که به ما هميشه حال ميدی و ما رو از هيچ جا بی خبر نميزاري.
نيکو جان تا جايی که من يادمه: بهزاد که با کارش ازدواج کرد اولين زوج شب هفتمی شد و دوميش ايدا و کاميار بودن حالا اگه بهزاد منکر اين فضيه هست ايرادی نداره فکر ميکنم بهترين کانديدا برای دومين زوج بهزاد و... هستن.
بهزاد رازی هستی دومين کانديدا بشي؟؟؟lol
بهزاد: راست گفتی ها. دومین کاندید منو و وبلاگیم دیگه ! ! ! ( یکی از عکسهای کامران)
در مورد اين نظر شکايت کنيد
جالب بود.
خوش بگذره ایضا
behzad> کنسرت با حال بود، جاتون خالی از اون کارای خشک و ضایع نبود. می شد نفس کشید. فهمیدم که روز جهانی مولانا بوده و مناسبت کنسرت این روز بوده. بزودی عکس و صدا
در مورد اين نظر شکايت کنيد
همه سانسورچيا...اصلاً هرچي بلور پلاستيكيه..
تا اطلاع ثانوي مي خوام كامنتهاي ضايع كني بنويسم.
حرفي
بهزاد: امیدوارم حالت خوب بشه و این سوئ تفاهم که نمی دونم از کدوم جهنم دره اومده برطرف بشه.
فقط اینکه کاربر این وبلاگ جوریه که شکایت رو نمی شه چاپ کرد. اگه به نظری شکایت دارین بصورت نظر بنویسین.
در مورد اين نظر شکايت کنيد
درود بهزاد جون
الان اومدم و دارم اینو مینویسم ، میدونم که تو توی کنسرت هستی و حسابی داری حال میکنی که امیدوارم که همینطور هم باشه . نادر ازم خواسته بود که یه شکل غمگین بکشم بجاش که یه دختر خندون میکشم
و ازاین به بعد این میشه
نادر ----> \\(^_^)//
یعنی دختری با موی بلند و اگه هم موهاش متوسط یا کوتاهه که میشه
این ---> \(^_^)/
در هر حال همیشه جات اینجا خالیه و از طرف تمام بچه های وبلاگ البته با اجازه بهزاد :
(^o^) یه ماچ گنده بدرقه راهت ، موفق باشی و سلامت.
در مورد اين نظر شکايت کنيد
درووووود و دو صد درووود
من اصلا نميدونم چي بنويسم همچين شوکم کردي که تا دو سه روز تو حال خودم نيستم .
به جان خودم وقتي پستتو خوندم اشک جلوي چشاموگرفت و اصلا نميدونستم چي کار کنم همچين فريادي زدم که همسايه ها ريختن خونمون .
آقا تو براي خودت استادي بودي وما خبر نداشتيم اگه ميدونستم همچين پسري بودي به جان خودم غلط ميکردم همچين نظرهايي بدم و اصلا ابراز وجود کنم پيشت
ديگه از اين به بعد اصلا نظر نميدم چون روم نميشه
حالا چنتا سوال دارم استاد بلور
1. منظورتون از اين رو به اون رو شدم يعني چي؟
2.مگه بده از دو هتر بالا تر بري؟
3.منظورتون از جمله \"براي گريز حال ميده نه براي ستيز چيه؟
4.به نظرتون الان شما دارين ستيز ميکنين
اگه ستيز اينه پس فرار چه طوريه؟
5.کاستتونو چه طوري ميشه به دست آورد؟
6.چه کسايي تو کلاس استاد ذوالفنون با شما هم دوره بودن؟
متشکر ميشم اگه به همه سوالاتم جواب بدين
فقط ميتونم بگم شرمنده آقاي بلور
بدرووود فعلا چون من حالا تو حال خودم نيستم مخم گوز پيچ شده .
حالا حالاها سوال دارم.
بهزاد » بعد از آیدا چشمم به تو روشن!
1- کلا روحیات و سلیقه و نگاهم به زندگی و جای خودم در جامعه، دگرگون شد.
2- بله بده چون اصلا دربرابر زندگی واقعی که بین کف زمین و ارتفاع دومتریه بی تفاوت و بیگانه می شی.
3- یعنی عرفانی بودن و فلسفی فکر کردن در تجربه ای که من داشتم . آدم رو کمک میکنه که از زندگی روزمره گریز بزنه و تو عالم هپروت سیر کنه، که عالیه نه برای من که زندگی قرن بیست و یکم رو بی نهایت جداب می بینم و برای
کنار آمدن با مشکلاتش باید بستیزم، مثل خیلی ها.
4- مسلم ستیز می کنم . با ترسهای خودم و محدودیتهای تحمیلی فرهنگی و آبروئی . فرار فراره دیگه!
5- در زباله دان تاریخ . خوشبتخانه دیگه تموم شده اونی هم که من دارم نسخه مادره که رو نوار متال ضبط شده.
6-یکی از شاگردان خوب استاد رضا قاسمی بود که یادمه وقتی من وارد شدم ایشون داشت فارق می شد. در آلبوم گل صدبرگ و آلبومهای دیگه غوغا کرده. دمش گرم.
در مورد اين نظر شکايت کنيد
منم با موسیقی سنتی حال نمیکنم!!بابا دنیا فقط رپ!! وای نادی جووون بیخیال گریه!!دانشگا ه هم که داری میری دعا کن ساله دیگه منم دانشجو شم:)):D راستی راستی من یادم رفت به کامی و آیدا تبریک بگم!!امیدوارم هیچ وقت پشیمون نشید:D
بهزاد اسمشون رو به عنوان اولین زوج وبلاگ شب 7تومی بنویس:D
2 زوج بعدی یعنی کی میتونه باشه؟؟:)):D
بهزاد : هووم اینم نکته ایه ! کی می تونه باشه!؟
در مورد اين نظر شکايت کنيد
نيست تو اينجا فقط برنامه هاي كنسرتو اعلام مي كني اينه كه آدم سوال به جز دراينباره اصلا روش نميشه بپرسه!
حرف زدنمون كه سهله.ما راه رفتنمون،غذا خوردنمون،خوابيدنمون،افكارمون خلاصه همه چي مون شبيه همه.مي دوني چرا؟چون ما نيمه گمشده ي هم هستيم.
باشه بابا فهميديم خونه ت خيلي شيكه!
بهزاد: خونه من اصلا شیک نیست. عجیبه! مادرم همیشه می گه این چه زندگی ایه. هیچیت به هم نمیاد.
حالا آخر هفته دارن میان لندن می دم خونه مو معرفی کنن.
در مورد اين نظر شکايت کنيد
آخ یک چیز رو هم اضافه کنم ( اینیکی یک جورایی تجربمه )
بچه ها ، اطرافیانه یک خبرنگار و یا برنامه ساز واقعی رادیو همیشه از دستش شاکین و اعصابشون خورده . خبرنگاری و برنامه سازی چون یک جورایی درست روی خط مرز زندگی خصوصی و اجتماعی هستش دردسر های شخصیه زیادی داره .
یک مثال بزنم :فرض کنید می خواین با خانواده برین کنسرت . شما خبرنگار هم هستین و نمی تونید آسون از کنسرت بگذرین . حتمن می خواین یک تیکه ایش رو ضبط کنید . با عوامل صحبت کنید و با مردم هم در موردش گپ بزنید . در نتیجه مجبورید روی خانوادتون ( یا دوستانتون ) رو ببوسین و راهی سالون بکنیدشون و خودتون بپرین بالا و پایین تا به کارتون برسین. یا یک مثل خیلی بدتر. به یک رستورانی رفتین تا با دوستاتون یکمی خوش باشین ولی یک هو یک چیزی چشمتون رو میگیره که دوست دارین دیگران ( یعنی مخاطبانتون) هم در موردش بدونن . در عرض چند ثانیه از بحث دوستانه خارج میشین . میکروفون روشن و شروع ...
مطمین باشین که با چشم غره و غر غر های دور و وریهاتون مواجه میشین
( اونم برنامه سازی واسه رادیو های امروزی که به فرمت رادیوهای کلاسیک نیستن که 50 نفر فقط واسه تهیه یک برنامه استخدام بشن و تنها چند نفر معدود و شاید یک نفر همه ی کارها رو از ضبط تا ادیت و چسبوندن صداها بهم و انجام میده )
اینه که واقعا رسیدن به این همه کار آسون نیست به خصوص اگه آدم احساس مسیولت بکنه ... کاشکی میشد یک پست در موردش فرستاد روی این وبلاگ هوا : میکروفون بلای جون اطرافیان یک خبرنگار !
بهزاد: جات خالی ببینی امشب چه موقعیتهائی از دست رفت که بیام اینجا کار وبلاگو انجام بدم.
در مورد اين نظر شکايت کنيد
درووود بهزاد خان جان
چاکریم... آقا هفته دیگه منتظرم!!!!
بتماس لطفا موزیک هم اگه خواستی بپخش!
خیلی چاکرم... یک سری خبر برات دارم می خواهم باهات شخصی بتماسم - چی کار کنم!!؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ مخلصم بدرووووود
در مورد اين نظر شکايت کنيد
ایول بابا بهزاد!از کجا فهمیدی منم؟!می دونستم می شه رو ای کیوت حساب کرد!
اول شعرو نوشتم بعد دیدم یادم رفته بنویسم اسممو!
یه لحظه فکریدم...گفتم بابا بهزاد خودش می دونه ماییم!نیازی نیس بگم که!
واما پستت!
بذار بخونیم بینم چی نوشتی!
داوود ازاد اینه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟من ندیده بودمش تاحالا!صداشو ولی شنیدماااا!
از من بهش بگو:خیلی گلی!کارت بیسته بیسته!
ایول بابا...دورانی داشتیااااااااااااااا!
ایول بابا...لحظه هارو تا میتونین بندازین تو طور تا مای اماده خورم یه سودی ببریم ازشون!
راستی دیشب صدای حمیدرضا رو که شنیدم خیلی خوشحال شدم...
از طرف من بهش سلام برسون بگو خیلی وقته منتظرتیمااااااااااااااا!
در مورد اين نظر شکايت کنيد
بلند بگو آممممممممیییییییییییییییینننننن
در مورد اين نظر شکايت کنيد
دروود...
آقا برنامه چرا دیشب بهم ریخته بود!!؟؟؟؟؟؟
راسی... منتظر بودم آهنگم رو پخش کنی که نکردی!! نمی دونم چرا همش فکر می کردم که این کار رو می کنی!!؟؟؟
راستی اصلا گوش دادی بهش!؟
از اون خانم هم که متاسفانه اسمش یادم نمی آد و موزیک گروه پارت رو تقدیم کردن به برو بپ وبلاگ بی بی سی که اسم ما هم توش بود خیلی ممنونم!!!
بهزاد: اسمش نادر است که داره میره یه شهر دیگه دانسگاه. آهنگتو قرار بود پخش کنیم ولی کارهامون ساعت اخری ریخت بهم و مدیریتمون گند زد.
شنیدم مرسی. آهنگ الترونیکی و ساده ای بود باید بیشتر توش شیطنت می کردی
موفق باشی به من سر بزن منتظرم!
بدروووود
در مورد اين نظر شکايت کنيد
بهزاد جون I LOVE YOU خیلی VERY
MUCH و ماچ
در مورد اين نظر شکايت کنيد
تو عکس از خونه ت بذاری بدخاهات زیاد میشن؟!افاده ها طبق طبق!
اگه از کسی متنفر باشی و طرف خودشو بهت بچسبونه چیکار می کنی؟رک و ÷وست کنده میگی؟یا بی محل می کنی.یا سعی می کنی طرفو نرنجونی اما هی دنبال یه بهانه می گردی که دیگه از دستش خلاص شی؟
بابت جوابت مرسی!(قبلی)چوتن همه بابت ازدواج ما به آیدا تسلیت میگن!
بهزاد: این سوالای شما دیگه از موضوع کنسرت داره خارج می شه. ولی عیب نداره.
برای جدائی دو مورد اوله . ولی بیشتر وقتها یواش یواش رک میگم.
عکس خونه رو اگه بزارم می گن می خواد پز بده! واسه اینه
در ضمن کامیار شبیه آیدا داره حرف می زنه
در مورد اين نظر شکايت کنيد
ببخشید من نمی تونم امروز فکرمو مرتب کنم سوالامو یه جا بپرسم.کامنت رو شما خودتون می
خونید فقط؟
بهزاد: بله من فقط می خونم.
در مورد اين نظر شکايت کنيد
نیکو .طناز و کامران و بقیه ی بر بچ من همیشه به یادتونون هستم اگه دیگه کمتر اومدم منو فراموش نکنید.(^ - ^)کامران جون من بلد نیستم خودت یه شکلک ادم ناراحت رو درست کن.
در مورد اين نظر شکايت کنيد
بهزاد جون واسه دیشب خیلی برنامه ریخته بودم . بابام نمی دونست که تو قرار زنگ بزنی و وقتی داشتم برنامت رو گوش می دادم اومد با هام شوخی کنه و گفت باز داری برنامه ی این بهزاد کچل رو گوش میدی(شرمنده شوخی کرد).من هم که رو تو و این کلمه غیرتی هستم شروع کردم به طرفداریت.خلاصه کلاهمون رفت تو هم .البته بیشتر حال من رفت تو قوطی. می خواستم دو کلمه خصوصی بتلیم مگه شد.(گریه)
اخه چرا
بهزاد : گریه نکن سفیدابات پاک می شه. عیب نداره موقعیت باز پیش میاد. کچلی من هم مهم نیست. دیگه کسی به کلام بند کنه بهم برمی خوره!
در مورد اين نظر شکايت کنيد
بهزاد یک معذرت :
می دونی ، من الان دوباره اولین نظری رو که واسه این پستت گذاشتم خوندم .
خیلی زشته که ما شنونده ها حالیمون نباشه که تو زندگی خصوصیت رو یکجورایی فراموش کردی و انقدر مرام داری که ( خارج از وظیفت ) داری خودتو می کشی و ما رو به هر سوراخ و سمبه ای که میری میبری ... تو فقط می تونی یک بیننده باشی تو کنسرت و خیلی راحت تموم که شد بری خونه یا رستوران با بروبکس ولی اینکارو نمی کنی ...(شاید بعضی ها بگن خوب موضوع واسه گزارش برنامش جمع می کنه ، نه بچه ها اینجوری نیست از من این رو بپذیرید این اگه در طول هفته ی کاری سرجاش هم بشینه اون برنامه پر خواهد بود )
وقتی کنسرت تموم میشه در حالی که چشمات بر اثر روشن شدن چراغ های سالن کنسرت ور قلمبیدن و دوستات هی سیخت می زنن که بهزاد بیخیال رادیو و گزارش و مصاحبه بیا بریم... می چپی اون پشت و شروع می کنی به ضبط کردن .در حالی که دوستات هی از اونور تلفن پشت تلفن که بیا و بریم و بیخیال و اینا ولی تو بازم می کنی ...
بچه ها این می تونه اینکار ها رو نکنه و شاید جالبه بدونید واسه خیلی از کارها و مطالب و برنامه هایی که می سازه باید جواب به خیلی ها ( قیچی خانوم ) پس بده ... : بهزاد،بیا دفتر یک دقیقه!!! پس اگه نکنه راحت تره ولی اینکارو می کنه ...
بهزاد !!!( اشک در چشم ! احساسی بین فروزان و ناصر ملک مطیعی دارم! چی میشه ...) مرسی واسه این همه خاطره خوشی که واسه همه ی ما ساختی
بهزاد : تو یکدفعه زندگی منو خلاصه کردی و یه جایزه دادی. واقعا ممنون از درکت. چی بگم ؟ فقط بخاطر تو... ( اینجا تو یعنی شما)
حالا چون علی یادآوری کرد این مصاحبه ها و مطلبها مونده که هنوز چاپ نشده:
علیرضا عصار در لندن ، مصاحبه کامل با بنیامین
افتتاح می خونه، معصومه جون نتیجه رضا شاه، گروه موسیقی سیمرغ ( هیپ هاپ سنتی) تئاتر از ماهواره با عشق، گفتگو با دانش عکاس درجه یک،خیابونهای استکهلم نوازنده لیوان ...
در مورد اين نظر شکايت کنيد
سلام بهزاد جان عزیز خوبی؟ اقا در مورد این البوم اقای ستار سوال کردی که اهنگ سازی وتنظیمش ماله شادمهر یا نه؟ اگر هم نیست پس اون البومی که شادمهر برای ستار کار کرد چی شد؟ راستی اون اهنگ هایی که فرستادم به دستت رسید؟
راستی اهنگ ماندگار شادمهر هم برو گوش کن من به تو تقدیم می کنم فکر کنم شادمهر برای تو خوننده نظرت چیه؟ بابای (ماچ ماچ)
بهزاد: بوس بوس و مرسی. بازم وقت نشد ببخشید ولی فکر کنم کار شادمهره. آهنگها رو شنیدم خیلی باحال بود از داوود می خوام امشب رو صحنه یکیشو اجرا کنه. : )
در مورد اين نظر شکايت کنيد
سیبیل ندارم اما اگه زشتم باشه بد به حاله کامیار!شما چرا؟
چقدر با یه نفر در ارتباط باشین تو یادتون می مونه؟
بهزاد: آها اا آیدای کامیارو اینا هستی! والا من بعضی وقتها یه نگاه.. گاهی وقتها صدسال ولی بیشتر بستگی به اشعه طرف داره!
مثلا اولین باری که قیافه داوود آزاد و دیدم فکر کردم دیدمش ولی نگو اشتباه کرده بودم. عکس یه دوریش دوره قاجارو اشتباه گرفته بودم!
در مورد اين نظر شکايت کنيد
بهزاد جان درووووووووووووووود
من هم اصلا با این اهنگای سنتی حال نمی کنم. راستش برای ما که نمی تونیم دو دقیقه رو زمین بشینیم خیلی خواب اور و خسته کننده هست. راستس تو بهزاد بلور دف می زدی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!!!!!!!!
بهزاد: آره چون دف مد شده بود( مدیون بیژن کامکاریم که تو گروه شیدا بعد از انقلاب دف زد) ساز اصلی من چوگور یا تنبور بزرگه. ولی مدل بزن و بکوبش که باعث بدنام شدن عرفان می شه!
در مورد اين نظر شکايت کنيد
قابل توجه بچه هایی که جدید تر پیوستن به جمع شنونده ها و خواننده های بی بی سی .
بهزاد اون اولا تو برنامه ساز می زد . یادمه با مهتاب ( که اون موقع ها برنامه مهتاب و موسیقی ، یعنی آهنگهای درخواستی بخش فارسی رو تهیه می کرد و صداش هم خیلی خوب بود) واسه نوروز آهنگ خونده بودن ( بهزاد سی دی اش رو نابود کرده ولی من یک نسخه با خش و خوشش رو دارم )
تو یکی از تولدهای برنامه روز هفتم ( فکر کنم سال 1999) دفش رو اورد تو برنامه و با یک موزیسین مقیم لندن زد و خوند :
مستم مستم مستم ...
موافقید آواز خوندن بهزاد رو بشنویم ؟
بهزاد: نه ه ه ه نه ه ه ه
در مورد اين نظر شکايت کنيد
سلام پسر چطوری ؟
میگما
1 سوال ! من چطور میتونم پادکست شب هفتم رو بگوشم منظورم اینه که از کجا گیرش بیارم ! خواهشا اگه لینک میدی از بی بی سی پرشین نباشه که نمی دونم اینا چه طور اینو فیلترش کردن که با هیچ دوز و کلکی نمیشه رفت توش ! مرسی بهزاد
جون
بهزاد: شب هفتم پادکاست نداره، و همه آدرسها به بی بی سی ختم میشه. و خود بی بی سی اینقدر قانون داره که از پخش دوباره برنامه ها از راه سایتهای دیگه جلوگیری می شه.
خلاصه ایشاله تلویزیون که شد. دیگه راحت می شیم.
در مورد اين نظر شکايت کنيد
منم بات موافقم وبامدل زندگی قبلیت حال نمیکنم
در مورد اين نظر شکايت کنيد
اینجاست که باید گفت Wow !!!
من نمی دونستم... کاش میشد کاستت رو بگوشیم.
استاد جلال ذولفنون... خوش به حالت.
گزارش پر و پیمونم بذار هم از کنسرت هم پارتی(یه موقع بد نگذره بهت که انقدر بی برنامه یی و همه ش تو خونه!!!) D: (;
جای مارم خالی کن و خوش بگذره!
در مورد اين نظر شکايت کنيد
يه سوال دارم.تا چه حد هواداراي برنامه و خواننده هاي وبلاگ تو خاطرتون هستن؟براتون مهمن؟منظورم اينه كه مثلا تا چه حد اگه كسي بگه آيدا ياد من ميفتين يا طناز يا حالا هر كسي؟
بهزاد: والا من آدم تصویریم. یعنی صورت و ظاهر افراد یادم می مونه بقیه رو بلکل می فراموشم.
بنابراین الان که بگی آیدا من یاد کامران می افتم!
و يه سوال ديگه.حالا اگه يكي از اين شخصيت ها يه شخصيت ساختگي باشه(كه تو دنياي مجازي كاري نداره)واكنشتون چيه؟كه اگه مثلا يكي از اين خواننده ها اصلا وجود خارجي نداشته باشه؟يا اگه كسي خودشو جاي كس ديگه اي جا بزنه؟
بهزاد: بدون شک لنگشو جر می دم.! آبدا جون نکنه تو سیبیل داری؟ فکر کنم اصلا آیدا نیستی یا اصلا خوشگل نیستی؟
در مورد اين نظر شکايت کنيد
سلام بهزاد جان/
اقا خوش به حالت/ کلی حال میکنیا. رفتی کنسرت جای ما رو هم خالی کن/ ما رو اونجا یاد کن/مخصوصا موقع دف.خلاصه حال کنید ها.امیدوارم که همیشه خوش باشی ولبانت خندون.
بهزاد: یه چیزائی از اونجا براتون می گم که انگار وسط مردم نشستین و صدای قار و قوره شکم بقلیتونو می شنوین!!!
در مورد اين نظر شکايت کنيد
من خالی از عاطفه و خشم...
خالی از خویشی و غربت...
گیج و مبهوت بین بودن و نبودن!
عشق اخرین همسفر من...مث تو منو رها کرد حالا دستام مونده و تنهایی من!
ای دریغ از من که بیخود مثل تو...
گم شدم گم شدم تو ظلمت تن...
ای دریغ از تو...
که مثل عکس عشق...هنوزم داد می زنی تو اینه من!
وای گریمون هیچ خندمون هیچ...
باخته و برندمون هیچ...
تنها اغوش تو مونده غیر از اون هیچ/...
ای ای مث من تک و تنها دستامو بگیر که عمر رفت...
همه چی تویی زمین و اسمون هیچ!
در تو می بینم همهبودو نبود...
بیا پرکن منو ای خورشید دلسرد...
بی تو میمیرم...
مث قلب چراغ...
نور تو بودی...
کی منو از تو جدا کرد؟!
بهزاد: ترانه این وبلاگ بدون شک از ما
در مورد اين نظر شکايت کنيد
يه سوال.دنياي مجازي جاييه كه خيلي راحت آدما مي تونن شخصيت سازي كنن،دروغ بگن ياخودشونو جاي كسي جا بزنن.اگر همچين موردي توي خواننده هاي وبلاگتون پيش بياد چه واكنشي خواهيد داشت؟ناراحت ميشين يا عصباني؟يا اصلا براتون مهم نخواهد بود؟
بهزاد: من فقط و فقط طرفدار یکرنگیم. کسائی که مجازی بازی درآرن ازدست خودشون در رفته.چون دیگه اینجا کسی به کسی ایراد نمی گیره که بخواد پنهان کاری کنه. حیفه. امیدوارم نشه
در مورد اين نظر شکايت کنيد
دورودددددد
خوبی ؟ چه عجب یه حالی هم به وبلاگ دادی ، بهزاد امیدوارم بهت خوش بگذره اما چند تا نصیحت :
1- جایی که داری میری عرفانیه پس کلاهت رو از سرت بردار .
2- بهزاد جان لطفا امشب هیز بازی در نیار وگرنه امشب توی کنسرت شکلت اینجوری میشه : (Q_Q)نگاه به چشاش کن ببین دنبال پروپاچه است .
نکته : با من اگه میخوای مصاحبه کنی واسه شکلکام الان آمادگی ندارم . (^_*)
و در کل : خیلی باحالی و امیدوارم کلی گزارشای خوب تهیه کنی و اینجا رو منفجر کنی .
بهزاد: والا سعی می کنم چشم چرونی نکنم. ولی قول نمی دم.
در مورد اين نظر شکايت کنيد
اگه نشد از کنسرت یکمی صدا بگیری ( که فکر نکنم بشه) ببین می تونی با مردم واسه اینجا حرف بزنی . جالبه واسم .بدوم تو لندن مردم از این کنسرت ها استقبال می کنن یا نه . تو ایران که بی رو دربایستی
یک طیف خیلی خاص میرن به شنیدنش
بهزاد: حتما صدا می گیرم و بهتون نشون میدم چه تیپی میان این کنسرتها. صدا هم داریم
در مورد اين نظر شکايت کنيد
بهزاد خوش بگذره!!!:D گزارش یادت نره!!
نادی به خاطره آهنگ دیشب که تقدیم به منم کردی سپاس:D فدات xxx
در مورد اين نظر شکايت کنيد