ѿý

وبلاگ روز هفتم

تولد چی شد؟

بهزاد بلور 29/09/2006, 02:17 AM

من امشب ( شب جمع) رفتم یه تولد خارجی.
IMG_5885.JPG

ولی هیچ کیکی نبود! شمعی هم نبود.
این انگلیسا چرا تولداشون اینجوریه!
بعد از اینکه رسیدم در خونه (خواهر یکی از دوستای انگلیسیم) فهمیدم که هیچکس و نمی شناسم و هیچکسی هم منو نمی شناسه.
زنگ زدم به دوستم که یه جائی وسط پارتی بود که بیاد دم در همون خونه که دستمو بگیره به بقیه معرفی کنه.

جالبه که قیافه این دوستم هم برام غریب بود، موهاشو یه کاری کرده بود ( زده بود عقب) که جیگر بشه، ولی اصلا بهش نمی اومد ( خدا رو شکر polli فارسی بلد نیست).

کرم و پروانه
IMG_5891.JPG
مهمونی پر از دخترای شیک پوش و خوشگل و مردای زشت بود ( طبق معمول) یه دختری که مثل من اونجا هیچکسی رو نمی شناخت،
شدیدا شاکی بود: هم سناشون بالاست هم قرتی نیستن هم رقص بلد نیستن.
همین لحظه یه مرد دراز مثل کرم لگد خورده، جلومون با ریتم موسیقی می لولید!

IMG_5877.JPG
این خونه تو جای اعیون نشین بود وخیلی مدرن توشو درست کرده بودن. حدون 5 میلیون پوند می ارزید.
خدارو شکر که تیپ زده بودم وگرنه منو با گارسون اشتباه می گرفتن یا که پلیسو خبر می کردن.

یه بطری شامپاین گم شد
IMG_5876.JPG
مهمونی های انگلیسی معمولا جوریه که هر کسی بطری خودشو میاره . منم برای متولده ! که خواهر دوستم بود یه بطری شامپاین گرفتم . بعد فهمیدم که فقط من این کارو کردم اینجا تنها موردیه که همه دست خالی اومدن، خیط شدم.

IMG_5875.JPG
آشپزخونه رو می خونه کرده بودن با یه گارسون که مشروب سرو می کرد، به وفور!




حلال و حرام

IMG_5886.JPG
میز شام هم مدل ناخنکی بود و یه رون ژامبون ( خوک) اون وسط بود با سس زرشک ( شبیه زرشکه ) و سالاد و پنیر و میوه که ریتخته بود رو میز و گل سرخ و شمع و انواع نون خشک.

بوی عرق نیست بوی بارونه


IMG_5879.JPG
دود سیگار خفه می کرد،بیرون بارون بود و برای اینکه صدا بیرون نره که همسایه ها شکایت نکنن طبق معمول در و پنجره بسته بود. من زدم تو حیاط و کلاه و پیرهنم خیس شد. برگشتم یه مرد مستی دست گذاشت رو شونم و به انگلیسی گفت: با اینکه خیس عرقی ولی دمت گرمه، کلات باحاله. ( حالا ثابت کن که خیس بارونم نه عرق، آبروم رفت)


بچه ساکتا و بچه تقسها
IMG_5898.JPG
عکسه یه زوج باحال، پسره آلمانی بود و دختره آمریکائیه. اهل هنر و با این عکس ترسناک خیلی حال کردن.

مهمونی دو دسته شده بود. طبقه بالا: پچ پچ ... طبقه پائین : سرسام موزیک.
موزیک از یه کامپیوتر پخش می شده ، پسره ماله برمینگام بود. آهنگهای الکترونیک و آهنگهای قدیمی ( همزمان با سالهای انقلاب ایران) پخش می کرد. خودشم تلوتلو می خورد.

داف شب

یه زن خوشگلی که کاملا زده بود سیم آخر با یه قیافه بی تفاوت می رقصید و پاشو می برد بالا قیجی می زد. بعد مردها دورش چرخ می زدن و سعی می کردن ناخنکی بزنن، یکیشون با هاش تانگو رقصید و هر دو خوردن زمین ، مرده خون دماغ شد، دختره دوباره بی تفاوت بلند شد و رقصید ( کلی خندیدیم).

IMG_5894.JPG
این عکسو باهاش گرفتم، که دماغ بقیه بسوزه، پدر خودشونو در آوردن ولی بوسه شو من بردم!

نمی دونم اونجا کسی اکس زده بود یا نه ولی فقط یه بوی بنگ خفیفی وسط سیگارا یه دماغم خورد.
ساعتهای 2 دیگه گفتم برم، یه تلفن گرفتم اونم از دختری که دوست پسر داره!

بیا شمعها رو فوت کن که صد سال زنده باشی، شمع شمعدون البته!
IMG_5880.JPG
بالاخره موقع خداحافظی صاب تولدو دیدم گفتم : تولدت مبارک چند سالت شد؟
گفت: تولدم نیست، جشن فروش خونه است!
بطری شامپاین ایشاله بخوره تو سرم ( 28 پوند) که دیگه sms که به من می فرستن درست بخونم... و تا جائی دعوت می شم فکر نکنم تولده.

توجه تو جه

آدرس مستقیم این وبلاگ www.bbc.co.uk/blogs/r7 یا www.behzadbolour.comهستش.


روز هفتم






| بی بی سی مسئول محتوای وبسايت های ديگر نيست

اظارنظراارسال اظهار نظر

  • 1.
  • 1/10/2006, 11:42 AM,
  • :

درووود!
بهزاد جان من الان یه نتیجه گرفتم!
تو تن تنی
و اسم این ماجرات تن تن در پارتی(ها) ست! که البته سریاله!

بهزاد: اینم خودش افتخاریه.

در مورد اين نظر شکايت کنيد

شكايت, دادخواهى

نام و نشانی ايميل ضروری است

ضروری است
ضروری است (نشان داده نمی شود)
  • 2.
  • 30/09/2006, 02:47 PM,
  • علی :

من داشتم این پستتو می خوندم یهو دیدم مامانم پشت سرمه و زد زیره خنده ( نگو خوندنه مطلبتو زودتر از من تموم کرد، جالبه فقط صدای تورو میشناسه و اصلا نمیدونه چی به چیه ) بعد منم وقتی خط آخر رو خوندم اول اومدم جلو از خنده سرم خورد به میز بعدم انقدر رفتم عقب که صندلی ( و من ) تلنگش در رفت رفتیم رو مامانم و بعد من و صندلی و مامانم رفتیم روی زمین . حالا مگه میشه پاشد...
بهزاد : هررر هررر هررر ( منم رو تختم دارم از خنده قل قل می خورم)

در مورد اين نظر شکايت کنيد

شكايت, دادخواهى

نام و نشانی ايميل ضروری است

ضروری است
ضروری است (نشان داده نمی شود)
  • 3.
  • 30/09/2006, 12:16 PM,
  • :

با سلام خدمت اقا بهزاد
اولا مطالب امروز وبلاگتان را خواندم و باید بگویم که پر بار و متنوع بود و جای تشکر دارد
دوما اینکه من برای دومین بار است که با شما ارتباط برقرار می کنم و خیلی ممنونم که جوابم رو در مورد اظهار نظر قبلی ام دادید
سوما اینکه در این اظهار نظر می خواستم باز هم به شما یاد اوری کنم که لطفا در مورد زمان انتشار البوم جدید معین حتما پرس و جو کنید همان طور که گفتم امید من و دیگر طرفداران معین به شما است تا شاید از طرف شما که یک منبع موثق هستید به یک خبر جدید و معتبر در مورد البوم جدید معین دست پیدا کنیم لطفا اگر امکان دارد یک مصاحبه با معین انجام دهید یا اینکه با توجه به این که شما از نزدیک با ایشان برخورد داشته اید کمی در مورد معین وشخصیتش بگویید
چهارما به خاطر مصاحبه ای که نوروز با معین داشتید متشکرم
پنجما از این به بعد من مشتری همیشگی وبلاگتان خواهم بود البته اگه قابل بدونید
بسیار ممنونم
بهزاد: ششما هم بفرست بیاد دیگه رودرواسی نکن! هررر هررر. معین قدش کوتاه. یکی از چشماش انحراف داره برای همین عینک می زنه. عاشق خواننده گی و محاله که بدون ارکستر روی صحنه بره و مثل بعضی ها روی آهنگها فقط لب بزنه.
بی نهایت نازنازی هستش و از کارهائیه که از روال معمول زندگیش جدا ش کنه فراریه.
وقتی که با آدم خودمونی باشه فقط مصاحبه می کنه. وقتی خودمونی می شه خیلی شوخ طبعه.
همین دیگه.

در مورد اين نظر شکايت کنيد

شكايت, دادخواهى

نام و نشانی ايميل ضروری است

ضروری است
ضروری است (نشان داده نمی شود)
  • 4.
  • 30/09/2006, 11:08 AM,
  • نیکو :

وای بوسه رو برم:D نادی جون مرسی که دیشب به منم آهنگ تقدیم کردی!!:D فدات!!xxx

در مورد اين نظر شکايت کنيد

شكايت, دادخواهى

نام و نشانی ايميل ضروری است

ضروری است
ضروری است (نشان داده نمی شود)
  • 5.
  • 30/09/2006, 05:11 AM,
  • :

behzad baba chand vaght to kare rap bodi hala rafti too kare metal. damet garm. bexatere gozareshet az rap motenaferam marg bar rap zende baad Metale Ariyaaii. 021 dige bixiyal 118 az in be ba'd.

بهزاد: لینک تبدیل به فارسی اینجا گذاشتم بازم فینگیلیشی!!! برای تنبیه نظرتو برعکس کردم که دیگه از این کارا نکنی

در مورد اين نظر شکايت کنيد

شكايت, دادخواهى

نام و نشانی ايميل ضروری است

ضروری است
ضروری است (نشان داده نمی شود)
  • 6.
  • 29/09/2006, 09:27 PM,
  • علي پرشين :

اولاً : مطلبت خيلي باحال بود.
دوماً : نظر قبليم اينقدر درد داشت كه سانسورش كردي؟
راستشو بخواي ناراحت شدم.
ترجيح ميدم كه كلاً منتشرش نمي كردي بهزاد!
مي فهمي منظورمو؟
چون خيلي بي سرو تهش كردي.
اينكه خوشت نياد چاپ بشه مشكلي نيست چون خصوصي بود و حق داري كه در موردش تصميم بگيري.
فقط لطفاً دفعه هاي بعد سانسور نكن.
يا كامل يا هيچ...
با تشكر

بهزاد : چی می گی کدوم سانسور؟ ! اصلا یادم نیست...بیخود ناراحت نشو. در ضمن اگر در قسمت شکایت شما نظر بدین در این وبلاگ قابل چاپ نیست. بهتره که نظر بدین وبگین که در جواب به چه نظری بوده.
تقصیر من نیست سیستم وبلاگ بی بی سی اینجوریه. شکایت قابل چاپ نیست....اینقدر ضد من فکرای آشغالی نکنین نتیجه اینجوری نگیرین.

در مورد اين نظر شکايت کنيد

شكايت, دادخواهى

نام و نشانی ايميل ضروری است

ضروری است
ضروری است (نشان داده نمی شود)
  • 7.
  • 29/09/2006, 09:03 PM,
  • طناز :

بابا دمت گرم ترکوندی بهزاد برنامه رو... D:
از نادر جون هم سپاس... xxx
انوشه م که برگشت, رسیدنش به خیر!
باز یه شنب ی دیگه! ضد حال!
شب خوش فعلا!

در مورد اين نظر شکايت کنيد

شكايت, دادخواهى

نام و نشانی ايميل ضروری است

ضروری است
ضروری است (نشان داده نمی شود)
  • 8.
  • 29/09/2006, 09:00 PM,
  • :

درووود بهزاد
میخواستم از نادر واسه تقدیم آهنگش ( توو شب هفتم) به من و سایر بچه ها تشکر کنم ، ممنونم نادر جان
(^o^)

در مورد اين نظر شکايت کنيد

شكايت, دادخواهى

نام و نشانی ايميل ضروری است

ضروری است
ضروری است (نشان داده نمی شود)
  • 9.
  • 29/09/2006, 08:49 PM,
  • ندا :

دلم دریاچهء اندوه و درده ---------- نگاهم کوچه ای خاموش وسرده ---------- ببین این لحظه های با تو بودن --------- به شهر کوچک قلبم چه کرده ---------از بچگی به من گفتند دوست بدار حالا که دیوانه وار او را دوست دارم به من میگویند فراموش کن از من ای هستیه من دور مشو --------- که مرا بی تو تمنائی نیست -------- بخدا غیر تو ای راحته جان ----------- در دلم بهر کسی جائی نیست --------- جز تمنایه دو چشمه سیهت --------- به دلم حسرته بینائی نیست --------- قطرهء اشکم و جز سینه تو -------- منزلم در دل دریائی نیست

در مورد اين نظر شکايت کنيد

شكايت, دادخواهى

نام و نشانی ايميل ضروری است

ضروری است
ضروری است (نشان داده نمی شود)
  • 10.
  • 29/09/2006, 08:45 PM,
  • :

دودورووووود
خوب بیدی ؟ چه خبر ؟ خوش گذشت حسابی مثل اینکه ، از تاری در اومدی خدا رو شکر
همین ، نمیدونم چی بنویسم مغزم هنگیده حسابی
الان اینجوریم (!_!)
بدرود

بهزاد: ادای این برره زهرماری رو در نیارین حوصله ندارم. علامت هنگیده باحاله مرسی.

در مورد اين نظر شکايت کنيد

شكايت, دادخواهى

نام و نشانی ايميل ضروری است

ضروری است
ضروری است (نشان داده نمی شود)
  • 11.
  • 29/09/2006, 08:26 PM,
  • rasool :

سلام اقا بهزاد گل
تو اونجا دختره که داغ شد فقط شماره ميگيری ولی اينحا اول شماره به دختر که دادن بعدش مستش ميکنن بعدش تازه ميرن دنبال هدف اصليشونو با طرف يه کاره ديگه ميکنن(س ک ...)ميبينی اينجا مسائل نسبت به اونجا پيچيده تره.
lol
کاميار جان شما هم بيخودی اسرار نکن اين بهزاد تا خودش ازدواج نکنه برای ازدواج هيچ کدوم ما تبريک نميگه. د..د..چرا ميزنی بهزاد شوخی کردم مثل اينکه رفتی يه چند جفت دمپايی جديد خريدي ها
راستی کاميار و ايدآ تبريک.

بهزاد : بابا تبریک دیگه. شما ها آمدین ادای انگلیسی ها رو دربیارین ازشون جلو زدین.
تازه اینجا ها کی پیش بیاد دختری به پسری تلفن بده. این دختر نمی دونم چرابمن تلف داد، فکرکنم پسره!

در مورد اين نظر شکايت کنيد

شكايت, دادخواهى

نام و نشانی ايميل ضروری است

ضروری است
ضروری است (نشان داده نمی شود)
  • 12.
  • 29/09/2006, 08:09 PM,
  • :

دروووود بهزاد
اگر ترشی نخوری یه چیزی میشی. آخه آدم خوب، اگه SMS کامل نخوندی، حداقل اونجا از دوستی، آشنایی کسی سوال میکردی یا یه جوری خودت باید دوزاریت می افتاد که تولد نیست !!!

راستی، اون شعری رو که هما خانم نوشته (دوباره دلم واسه غربت چشمات تنگه ...) ماله یغماست که تو وب سایت رسمیش هم هست:
www.yaghma-golrouee.com/showworks.php?catId=6&productId=18
راستی، اگر میتونی از خونت و اتاقات عکس بگیر بذار تو وبلاگ ببینیم خونه تو چه شکلیه !!!

بهزاد: عکس خونم باعث می شه خاطر خواه و حسود زیاد شه. ولی من همه چیزمو سرسری نیگا می کنم. پیام تلفنی ، ای میل و کلی هم چوبشو خوردم. بدترین چیز این بود که اسم کسی رو که مهمونیش بوده مثلا بلد نبودم و رفتم خونش!

در مورد اين نظر شکايت کنيد

شكايت, دادخواهى

نام و نشانی ايميل ضروری است

ضروری است
ضروری است (نشان داده نمی شود)
  • 13.
  • 29/09/2006, 06:29 PM,
  • AlirezA :

بهزاد ،خیلی جالبه که از فرهنگ خارجیا واسمون مینویسی...اینجا(توی ایران) که خارجی نمیاد،ما هم از بس که خارجی ندیدیم عقده ای شدیم بخدا...راستی مگه تو یه کارمند بی بی سی نیستی؟پس دیگه چه مشکلی واسه ایران اومدنت وجود داره ...مگه کریستیسن امانپور خبرنگار سی ان ان نیست که هی میاد ایران...بهزاد یه خواهشی ازت دارم،یکم بیشتر از اون زمانی که تو ایران بودی بنویس(میدونم که سنت زیاد نبوده ولی خاطره های باحالی از اوون موقع داری)،واسه من دونستنه جو حاکم اون موقع روی جوونای اون زمان خیلی جذابه...کاش میشد زمانو حتی واسه یه دقیقه هم شده به عقب برگردونیم...چه راحت آزادی خودمونو از دست دادیم...افسوس که نمیشه.......

بهزاد:زمان شاه توخیابون آزادی بود ولی فرهنگ پائین بود. متلک به دخترا و محدودیت شدید خونواده ها ، اون زمان دختر پسرا خیلی یواشکی تر از امروز بودن. فقط خوبیش این بود که می تونستی تقریبا خودت باشی البته تا زمانی که ذره ای به رژیم کار نمی داشتی. اونوقت ساواک می اومد سراقت. دیسکو ها باز بود ولی بیشتر دخترها باید با خواهر یا برادر یا آشنا می رفتن که مواظبشون باشه. تو اداره ها باید آشنا می داشتی که کارت راه بیافته و ایرانی ها رو انموقع بخاطر نفت و پسته وفرش می شناختن ، الان بخاطر پرچم سوزی و مرک برآمریکا.
بازم بگم!!!!...

در مورد اين نظر شکايت کنيد

شكايت, دادخواهى

نام و نشانی ايميل ضروری است

ضروری است
ضروری است (نشان داده نمی شود)
  • 14.
  • 29/09/2006, 06:06 PM,
  • كاميار :

خاك قند خنچه عقد تو سر من بخوره!توضيح دادي.بازم تبريك نگفتي!آره اولين و احتمالا آخرين.چون ديگه عبرتي شد واسه سايرين كه اعلام كردنو نكردن يه همچين خبر مهمي اينجا فايده نداره!
حالا تبريك پيش كشت.بگو ببينم به نظرت خوش به حال من شد يا آيدا؟

بهزاد : مسلما آیدا که چنین شاخ شمشادی نصیبش شد.

در مورد اين نظر شکايت کنيد

شكايت, دادخواهى

نام و نشانی ايميل ضروری است

ضروری است
ضروری است (نشان داده نمی شود)
  • 15.
  • 29/09/2006, 05:58 PM,
  • جيران :

درود بهزاد جان.
من دارم بر ميگردم .
از مهمون نوازی خوبت ممنون...
خيلی خوش گذشت .
hope C U soon
take carE

بهزاد: جیران نروو برگرد. ما رو یادت نرهXXX

در مورد اين نظر شکايت کنيد

شكايت, دادخواهى

نام و نشانی ايميل ضروری است

ضروری است
ضروری است (نشان داده نمی شود)
  • 16.
  • 29/09/2006, 05:50 PM,
  • طناز :

بهزاد منتظر یه برنامه ی داغه داغیما... D:
حسابی انرژی بده که فردا شنب س!
زاخار بدون فقط تو رو می خوایم بینه این همه...! lol
خوش بگذره! ( :

بهزاد: بگیر که "لاو" اومد.

در مورد اين نظر شکايت کنيد

شكايت, دادخواهى

نام و نشانی ايميل ضروری است

ضروری است
ضروری است (نشان داده نمی شود)
  • 17.
  • 29/09/2006, 05:46 PM,
  • سحر :

خیلی باحال توضیح دادی دمت گرم بابا دمت گرم ...

در مورد اين نظر شکايت کنيد

شكايت, دادخواهى

نام و نشانی ايميل ضروری است

ضروری است
ضروری است (نشان داده نمی شود)
  • 18.
  • 29/09/2006, 04:33 PM,
  • Ahmad :

درووود بهذاد!
نمی دونم خودت خبر داری یا نه ولی من تازه گیر آوردم!!!
وبلاگ آنوشه انصاری:

بهزاد: دمت گرم

در مورد اين نظر شکايت کنيد

شكايت, دادخواهى

نام و نشانی ايميل ضروری است

ضروری است
ضروری است (نشان داده نمی شود)
  • 19.
  • 29/09/2006, 04:06 PM,
  • :

آخ آخ آخ...نیم ساعت داشتم می خندیدم!
بهزاد این قدر ضایع شدی هنوز زنده ای؟!
من چشیدم طعم تو ریپ خوردنو اما نه تا این حد دیگه!
الهی بمیرم برات!
ولی حقته!(اینو نوشتم که اون جمله بالایی رو خنثی کنه!)
آره دیگه...این همه ماهارو ضایع کن حالا بکش!
ولی بیچاره ایا!دلم سوخت برات...
ولی عب نداره...
بزرگ می شی یادت می ره!:دی
(این جدیدا شده تکه کلام من!)
(حالا بگم چه جوری؟!)
اقا ما داشتیم با دوس پسرمون گپ می زدیم(با همون عشقما..سوتفاهم نشه یه وخ!)(من یه بچه مثبت خالصم!از نوع منفیش البته!!!!!!!!)
خلاصه...بحث بحث مدرسه شدو گف مدرسه چه خبر گفتم هیچ خوب نیست...
گفت:عب نداره بزرگ می شی یادت میره!
گذشت و گذشت باز ما یه چیزی گفتیم
با زاین گفت:عب نداره بزرگ می شی یادت میره...
گفتم:این شده تکه کلامتا!
گفت:اره دیگه چه کنیم؟!
گفتم:عب نداره بزرگ می شی یادت می ره!
:دی...
خلاصه این از دیشب تا حالا افتاده تو دهن من...
ولی به درد تو یکی خیلی می خوره ها!
پس:عب نداره...بزرگ می شی یادت می ره!
(من نمی دونم تو دیگه چقد می خوای بزرگ شی؟!)(بابا بیا برو...عرصه رو واسه ما جوونا تنگ کردیااااااااااااااا!)
(نوح که نیستی...دهه!عمر کردنم حدی داره!فک کنم تو آخرش عزراییلم بکشی و خودت موندگار شی!)

در مورد اين نظر شکايت کنيد

شكايت, دادخواهى

نام و نشانی ايميل ضروری است

ضروری است
ضروری است (نشان داده نمی شود)
  • 20.
  • 29/09/2006, 03:22 PM,
  • :

بهزاد من واست یه اهنگ توپ فرستادما...
تو رو خدا بگوشش!
اینو که می دونم که می گوشیش...
ولی اگه تونستی پخشش کن!

در مورد اين نظر شکايت کنيد

شكايت, دادخواهى

نام و نشانی ايميل ضروری است

ضروری است
ضروری است (نشان داده نمی شود)
  • 21.
  • 29/09/2006, 03:10 PM,
  • :

راستی بهزاد...من یه عذر خواهی بدهکارم ازت...
آخه توی پست قبلی(تارومار!)منظورتو نفهمیده بودم درست...
ببخشید خلاصه!
ولی من فک می کنم تو یه جوری شدی...
احساس خوشبختی نمی کنی...
نه این که احساس بدبختی بکنیا...نه!
ولی حس می کنی زندگیت یکنواخت شده...
احساس خستگی می کنی بس که هرروزت مث دیروزته!
تو زندگیت دنبال هیجانی..
یه جور شور و حال...
نمی دونم چه جوری بگم منظورمو...
اما من این جوری فک می کنم...
حالا واقعا یه همچین حسی داری؟!

بهزاد: راستشو بخوای اصلا.ببخشید البته. زیادی هیجان هست و زیادی اتفاقات مختلف که دنبال یکنواختی می گردم.!
مسئله فقط دافی نداشتنه! خوب بود اگه کسی باهام بودش و آینه میشد که ببینم کجای کارم!
این جمله آخری زیادی خلاصه شد.

در مورد اين نظر شکايت کنيد

شكايت, دادخواهى

نام و نشانی ايميل ضروری است

ضروری است
ضروری است (نشان داده نمی شود)
  • 22.
  • 29/09/2006, 03:08 PM,
  • :

امشب باهات میتلم.

بهزاد: بابات نفهمه ها

در مورد اين نظر شکايت کنيد

شكايت, دادخواهى

نام و نشانی ايميل ضروری است

ضروری است
ضروری است (نشان داده نمی شود)
  • 23.
  • 29/09/2006, 03:02 PM,
  • :

من الان دارم اینو می گوشم...
اون كه هر چي ابر دنياس ، خونه داره تو چشاش
اون كه ناچاره بخنده ، اما گريه س خنده هاش
اون كه تو شهرش غريبه ،‌ با يه عالم آشنا
هيچ كدوم باور نكردن ، غربت تلخ صداش
اون منم ،‌ اون منم ، اون منم
بغضمو تو گلوم مي شكنم
ديروز من ، مثل امروز ، مثل فرداس
هر روز دستام ،‌سرد و تنهاس
ديروز ، امروز ، فردا
خيلي سخته ،‌ اين تنهايي ، بي فردايي
تنها موندن ، تنها خوندن
تنها ،‌ تنها ، تنها
اون كه خيلي قصه داره ، رو لباي بي صداش
مونده فريادش تو سينه ،‌در نمي آد از لباش
قد يه دنيا كتابه ، با يه عالم گفتني
هر كدوم از غصه هاشون ، هر كدوم از قصه هاش
اون منم ، اون منم ، اون منم
بغضمو تو گلوم مي شكنم
گفتم شا ید تو هم دلت بخواد بگوشی!
آخ من عاشق این اهنگم!

در مورد اين نظر شکايت کنيد

شكايت, دادخواهى

نام و نشانی ايميل ضروری است

ضروری است
ضروری است (نشان داده نمی شود)
  • 24.
  • 29/09/2006, 02:57 PM,
  • :

می گم بهزااااااااااااااااااد!
من اگه به جات بودم به هما جماعت رو نمی دادم!
آخه من خیلی بی جنبه ما!
یهو دیدی کامنت دونیتو کردم دفتر شعر!
حالا از ما گفتن بود...
بعدن نگی نگفتیااااااااااااا!

بهزاد: همینجوری هم اینجا شده مرکز اشعار پاپ ایرانی.

در مورد اين نظر شکايت کنيد

شكايت, دادخواهى

نام و نشانی ايميل ضروری است

ضروری است
ضروری است (نشان داده نمی شود)
  • 25.
  • 29/09/2006, 02:48 PM,
  • :

راستی مگه اونجا رسمه که دخترا شماره میدن؟
(چه زشت)

بهزاد: آره بابا به من حداقل، ها ها ها البته بعد ازاینکه نیم بطری خوردن وحواسشون پرت.

در مورد اين نظر شکايت کنيد

شكايت, دادخواهى

نام و نشانی ايميل ضروری است

ضروری است
ضروری است (نشان داده نمی شود)
  • 26.
  • 29/09/2006, 02:39 PM,
  • :

دروووووووووووود چه قدر خندیدم.
اخی. اتفاقا امروز تولد داداشم بود می خوای خیت نشی یه بلیط بگیر بیا.

در مورد اين نظر شکايت کنيد

شكايت, دادخواهى

نام و نشانی ايميل ضروری است

ضروری است
ضروری است (نشان داده نمی شود)
  • 27.
  • 29/09/2006, 01:37 PM,
  • آهو :

ها ها ها.....
همچينم با تولد فرقی نداشته!منم اگه خونه 5مليونی ميفروختم انگار ازنو متولد ميشدم!...
ps: بچه ها دبه دراوردن و نرفتيم! منم به خاطر ای اينکه عقده ای نشم خودم ميرم کمدن مارکت کلی هم خوش ميگذره.مگه من چمه!؟خودم ميرم...

در مورد اين نظر شکايت کنيد

شكايت, دادخواهى

نام و نشانی ايميل ضروری است

ضروری است
ضروری است (نشان داده نمی شود)
  • 28.
  • 29/09/2006, 12:15 PM,
  • نیکو :

آخی نه نه جوووون تنها بودی؟؟ بمیرم الهی
:D

در مورد اين نظر شکايت کنيد

شكايت, دادخواهى

نام و نشانی ايميل ضروری است

ضروری است
ضروری است (نشان داده نمی شود)
  • 29.
  • 29/09/2006, 12:03 PM,
  • طناز :

بهزاد تولد منم دعوتیااا حتما بیا دوشنب! خلاصه من دعوت کردم نگی نگفتی! D: کیک و شمعم داریم با چیزای دیگه!

بهزاد: باشه من دیگه ساعتای 8 می رسم.

در مورد اين نظر شکايت کنيد

شكايت, دادخواهى

نام و نشانی ايميل ضروری است

ضروری است
ضروری است (نشان داده نمی شود)
  • 30.
  • 29/09/2006, 10:58 AM,
  • سوم شخص مفرد :

مثل اینکه من اولین نفر هستم .
الهی من فدات بشم بهزاد . خیلی دوستت
دارم . بوســــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــس ( من پسر هستم ):D

بهزاد: اول بوسو قبول کردم بعد دیدم که پسری!
عیب نداره پیش میاد دیگه! تو این تولده هم اینجوری شد!

در مورد اين نظر شکايت کنيد

شكايت, دادخواهى

نام و نشانی ايميل ضروری است

ضروری است
ضروری است (نشان داده نمی شود)
  • 31.
  • 29/09/2006, 10:21 AM,
  • :

دروود بهزاد خان جان!
خوبی آقا.... بهزادی، مهمونی مهمونی دیگه!! مهم با هم بودنه.... ننه... مگه نه!؟
آقا نظرت رو درباره موسیقی بگو لطفا!!!
و ابنکه چرا زنگ نزدی به من!!؟؟؟ من منتظرت بودم!!!! و هستم داداشی
بدروود فعلا

بهزاد : من این چند روزه مرخصی مغزی و جسمی بودم. اولویتهام رفته بود تو جاهای دیگه.
حتما می شنومش.

در مورد اين نظر شکايت کنيد

شكايت, دادخواهى

نام و نشانی ايميل ضروری است

ضروری است
ضروری است (نشان داده نمی شود)

دروووووود.نفهميديم خوش گذشت حالا بهت يا نه؟
من الان خونه ي مادربزرگم هستم و تا عصر و شب احتمالا اينجاييم.شب ديگه برمي گرديم چون قراره من تو برنامه باشم امشب.يعني خواستگاري خاله م رو ول مي كنم كه بهم زنگ بزنين.نكارينم علف سبز شه زير پام!
شماره م بود:. . . . .

بهزاد: خوش گذشت خیلی مندشون بالا بود. عحیب خونه ای بود ( کوچولو ولی تو محله عالی). ساعت 2 رسیدم خونه دیگه .

در مورد اين نظر شکايت کنيد

شكايت, دادخواهى

نام و نشانی ايميل ضروری است

ضروری است
ضروری است (نشان داده نمی شود)
  • 33.
  • 29/09/2006, 09:04 AM,
  • كاميار :

چرا دروغ ميگي؟من خودم تو اين فيلما ديدم كه خارجيها هم كيك دارن!نكنه تولد نبوده تو اشتباهي رفتي؟!!!
منو آيدا اصلا غرق شديم زير تبريكات صميمانه تو!حالا تو بي سليقه اي زن نمي گيري يه تبريك نمي مردي كه به ما مي گفتي.غريبه هم در اينجور مواقع تبريك ميگه ديگه ما كه خواننده ي وبلاگتيم!
من زنمو شب هفتمي كردم بعد تصميم داشتم بچه هامو شب هفتمي كنم و بعد نوه هامو و بعد...و همين جوري در خاندان ما بمونه.حالا عروسي كه كرديم من دور اين برنامه ها رو خط مي كشم!مي چسبم به زندگي.بدون كه اين هشدار نيست فقط يه پيامه!(جمله ي يه آهنگ رپ از گروه ديو)

بهزاد: حدست درست بود آخر این پست نوشتم که چی شد!
پکریه دیشب خنگم کرده . من واقعا نفهمیدم اولین زوجی هستین که تو این وبلاگ پیوندشو اعلام کرده؟ و من نفهمیدم؟ خاک قند خنچه عقد تو سرم بخوره ایشاله!

در مورد اين نظر شکايت کنيد

شكايت, دادخواهى

نام و نشانی ايميل ضروری است

ضروری است
ضروری است (نشان داده نمی شود)
  • 34.
  • 29/09/2006, 08:48 AM,
  • mania :

Akhe bache joon to ke nemikhahi kamel begi chera migi !!????manam laj mikonam fingilishi minevisammmmmm
tit 4 tat
بهزاد: ای که خوشم اومداز این عذاب! آخه این آگهیه که وقتی صبح اومدین بدونین قراره چی بشه.

در مورد اين نظر شکايت کنيد

شكايت, دادخواهى

نام و نشانی ايميل ضروری است

ضروری است
ضروری است (نشان داده نمی شود)
  • 35.
  • 29/09/2006, 08:05 AM,
  • آهو :

درود.امروز.ميريم پرتبلو مارکت.يهههوو دلت آب!.... خوبئ؟

بهزاد: فردا برو که منم بیام ( این شنب بازار که آهو می گه نزدیک خونه منه و از عتیقه گرفته تا میوه، اونجا حراجه. جووش خیلی باحالی من کلی چیز اونجا خریدم از جمله گردنبندها و دستبندهائی که تو عکسا می بینن، شبیه تسبیه)

در مورد اين نظر شکايت کنيد

شكايت, دادخواهى

نام و نشانی ايميل ضروری است

ضروری است
ضروری است (نشان داده نمی شود)
  • 36.
  • 29/09/2006, 07:57 AM,
  • :

شما میری پارتی اونجا چی میکنی ، البته بقیه رو میدونم ولی واسم جالبه بدونم بهزاد تو پارتی چی میکنه ، خب من چندتا حدس زدم بگم یا که بگم خب میگم ، دوربین دیجیتال عکس از گوشت بره ، دوربین مخفی ، دوستان مست در عشق ، خب شاید حدسم اشتباه باشه شکار لحظه ها بهتره خب اینم مثه قبلی ها شد که نه فکرشم سخته یعنی بهزاد هم تریپ هایکلاس میزنه میره قاطیه بچه ها بالاپایین میکنه اکسو نوشو از این چیزا بابا ایول دمت جیز چندتا از این عکوس مستانه ات رو بذار بچه ها سفا ببرن همش از دیگران شد که ناز من تورو فاز.

بهزاد: نصفشو درست حدس زدی. دوربین مخفی اصلا چون همیشه به لحظات خصوصی مردم احترام می زارم مخصوصا اگه دارن شیطونی می کنن. حالا اون بالا تو پست می بینی و می خونی چی شد. الان ساعت 11 صبح فرداشه که اینو می نویسم.

در مورد اين نظر شکايت کنيد

شكايت, دادخواهى

نام و نشانی ايميل ضروری است

ضروری است
ضروری است (نشان داده نمی شود)
  • 37.
  • 29/09/2006, 07:49 AM,
  • :

ب پس چرا رفتی؟!
آخی...بهت خوش نگذشت نه؟!
عب نداره...بزرگ می شی یادت میره!

بهزاد: با زمستون اگه رفتیم باز دوباره بر می گردیم....

در مورد اين نظر شکايت کنيد

شكايت, دادخواهى

نام و نشانی ايميل ضروری است

ضروری است
ضروری است (نشان داده نمی شود)
  • 38.
  • 29/09/2006, 07:10 AM,
  • دزد دریایی(دل درد) :

تا این جا
حقت.
حالا فهمیدی کم محلی چه جوریه مزش؟!
این طاوانه چاپ نشدن پستای منه
اگه میخوای بیشتر از این ذلیل نشی پستای منو چاپ کن
این صدای یک نوار ضبط شده است
بدرووود.

در مورد اين نظر شکايت کنيد

شكايت, دادخواهى

نام و نشانی ايميل ضروری است

ضروری است
ضروری است (نشان داده نمی شود)
  • 39.
  • 29/09/2006, 06:53 AM,
  • :

دلم گرفته اسمون نمی تونم گريه کنم....شکنجه می شم از خودم نمی تونم شکوه کنم...

انگاری کوه غصه ها رو سينه من اومده...آخ داره باورم می شه..خنده به ما نيومده...

دلم گرفته اسمون از خودتم خسته ترم...تو روزگار بی کسی يه عمره که دربه درم...

حتی صدای نفسم می گه که توی قفسم...من واسه اتيش زدن يهکوله بار شب بسم...

دلم گرفته اسمون يه کم منو حوصله کن...نگو زدست روزگار يه خورده کمتر گله کن...

منو به بازی می گيرن عقربه های ساعتم...برگه تقويم می کنه لحظه به لحظه لعنتم...

اهای زمين يه لحظه تو نفس نزن...بذار تا آروم بگيره يه ادم شکسته تن...!

در مورد اين نظر شکايت کنيد

شكايت, دادخواهى

نام و نشانی ايميل ضروری است

ضروری است
ضروری است (نشان داده نمی شود)
  • 40.
  • 29/09/2006, 06:51 AM,
  • :

دوباره دلم واسه غربت چشمات تنگه...دوباره اين دل ديوونه واست دل تنگه...

وقت از تو خوندنه ستاره ترانه هام...اسم تو برای من قشنگترين اهنگه...

بی تو يک پرنده اسير بی پروازم...با تو اما می رسم به قله اوازم...

اگه تا اخر اين ترانه با من باشی...واسه تو سقفی از اهنگ و صدا می سازم...

با يه چشمک دوباره منو زنده کن ستاره
نذار از نفس بيفتم تويی تنها راه چاره...

آی ستاره آی ستاره...بی تو شب نوری نداره...
اين ترانه تاهميشه تو رو ياد من مياره...

تويی که عشقمو از نگاه من می خونی...تويی کهتو تپش ترانه هام پنهونی...

تويی که هم نفس هميشه آوازی..تويی که اخر قصه منو می دونی...

اگه کوچه صداميه کوچه باريکه...اگه خونم بی چراغ چشم تو تاريکه...

می دوم اخر قصه می رسی به داد من...لحظه يکی شدن تو اينه ها نزديکه...

با يه چشمک دوباره منو زنده کن ستاره
نذار از نفس بيفتم تويی تنها راه چاره...
آی ستاره آی ستاره...بی تو شب نوری نداره...
اين ترانه تاهميشه تو رو ياد من مياره...!

بهزاد: من مدتها بود دنبال این شعر بودم مرسی.
دیگه نظرها بدون انتخاب شعر از هما ، لطف نداره. ادامه بده...

در مورد اين نظر شکايت کنيد

شكايت, دادخواهى

نام و نشانی ايميل ضروری است

ضروری است
ضروری است (نشان داده نمی شود)
  • 41.
  • 29/09/2006, 05:32 AM,
  • yassi :

اخی بیا تولد من خودم همه رو بهت معرفی می کنم راستی از فرشاد هم به خاطر غذر خواهیش ممنون ...در ضمن من واقعا بروس لی هستم :کاراته کارم

بهزاد: اتفاقا خوب می شه توو تولد با کاراته کیک و ببری! راستی تو فرانسه کسانی هستن که با شمشیر چوب پنبه بطری شامپاین و باز می کنن
(با لباسهای قدیمی) گفتم اینم بگم.

در مورد اين نظر شکايت کنيد

شكايت, دادخواهى

نام و نشانی ايميل ضروری است

ضروری است
ضروری است (نشان داده نمی شود)

ارسال اظهار نظر

نام و نشانی ايميل ضروری است

اظهارنظرها پس از تاييد شدن توسط نويسنده وبلاگ در صفحه درج خواهد شد. اظهار نظرها ممکن است ويرايش شود.

ضروری است
ضروری است (نشان داده نمی شود)
نشانی ايميل شما تنها در اختيار بی بی سی است. ممکن است در مورد مطالبی که در اين ايميل مطرح شده، با شما تماس بگيريم. برای کسب اطلاعات بيشتر در اين زمينه، سياست بی بی سی درباره اطلاعات شخصی افراد را بخوانيد

بی بی سی مسئول محتوای وبسايت های ديگر نيست